چرا حدیث کساء با نام حضرت فاطمه(س) آغاز می شود؟
به گزارش عطر حرم، در بین هزاران حدیث منقول از رسول اکرم (ص) حدیث شریف کساء دارای جایگاه ممتازی است که نسبت به سایر احادیث برجستگی و نمود بیشتری دارد. اما نکته حائر اهمیت در این حدیث اینست که خداوند این حدیث را با نام حضرت فاطمه(س) آغاز می کند.
به گزارش عطر حرم به نقل از ایسنا، سیدمحمود جوادی -پژوهشگر حوزه دین- در مورد اهمیت حدیث کساء و این که چرا این حدیث با نام حضرت فاطمه(س) شروع می شود، یادداشتی را در اختیار این خبرگزاری قرار داد که در ادامه می خوانید:
«در میان هزاران حدیث منقول از رسول اکرم (ص) حدیث شریف کساء دارای جایگاه ممتازی است که نسبت به سایر احادیث برجستگی و نمود بیشتری دارد. خواندن این حدیث شریف به علت ترکیب ملکوتی و ناسوتی آن با محوریت فاطمی، برای شیعیان و محبان خاندان علیهم السلام بسیار سفارش و سفارش شده است.
قضیه و رویداد کساء همچون مهم ترین حوادثی است که در طول زندگی پیامبر اکرم (ص) در جهت معرفی پیشوایان و راهنمایان امت اسلام به وقوع پیوسته است. این رویداد توسط محدثان بزرگی در کتب معتبر احادیث نقل شده و جای تردیدی در صحت آن وجود ندارد. این رویداد به قدری در جامعه اسلامی معروف شده بود که روز وقوع آنرا «روز کساء» و پنج نفر از خاندان را که در آن روز در زیر کساء قرار گرفتند «اصحاب کساء» نامیده بودند.
احادیثی که در رابطه با رویداد کساء به ما رسیده است هر یک تنها به بخشی از این واقعه اشاره دارد. اما بین ما شیعیان متن خاصی از حدیث کساء به روایت از حضرت زهرا (سلام الله علیها) منقول است که در مجالس و محافل به قصد تبرک و توسل برای قضای حاجات و رفع مشکلات و شفای بیماران و دفع ناملایمات خوانده می شود و آثار شگفتی از آن به تجربه رسیده است.
حدیث کساء از حیث سند، قطعی و غیر قابل تردید بوده و محدثان و راویان بسیاری در کتب معتبر خویش از آن یاد کرده اند بگونه ای که نقل آن به حد تواتر رسیده است. قراین بسیاری هم دلالت بر درستی این حدیث دارد به صورتی که نمی توان در وقوع این رویداد تردیدی به خود راه داد. خیلی از مفسران بزرگ در کتب تفسیر خود، همچون طبری در جامع البیان، ابن ابی حاتم در تفسیر قرآن العظیم، فرات کوفی در تفسیر کوفی، حسکانی در شواهد التنزیل و سیوطی در درالمنثور، شیخ طوسی در تبیان و دیگر مفسران هر یک به نوبه خود روایات فراوانی را در اینباره نقل کرده اند. حتی از همسران پیامبر (ص) مانند عایشه هم حدیث کساء نقل شده است.
اصل حدیث ـ به مقدار مسلم و مورد اتفاق در تمامی آثار شیعه و سنی ـ به صورت مختصر چنین است که روزی پیامبر اکرم و حضرت علی و فاطمه زهرا و حسن و حسین (علیهم السّلام) در منزل حضرت فاطمه یا ام سلمه گرد هم آمدند، پیامبر بالاپوشی بر سر خود و آن چهار تن دیگر افکند، و در آن حال چنین دعا کرد: «خدایا اینان خاندان و ویژگان منند، پس هر پلیدی را از ایشان بزدای و آنان را (از هر عیب و گناه) پاک و مطهر بدار» بعد از آن جبرئیل فرود آمد، و آیه تطهیر: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا» را فرود آورد.
اما اوج این حدیث در فرازهای بعدی است که می فرماید: «فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلائِکَتی وَ یا سُکّانَ سَماواتی»؛ پس خدای عزوجل فرمود: ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمانهایم، «إنّی ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِیَّةً وَلا أرْضاً مَدْحِیَّةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیئَةً»؛ براستی که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان، «وَلا فَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْری وَلا فُلْکاً یَسْری إلاّ فی مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِساءِ»؛ و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر بخاطر دوستی این پنج تن، اینان که در زیر کسایند. و این گونه بیان و تعاریف نشان دهنده اینست که چگونه عالم خلقت طفیل وجود اصحاب کساء است.
نقطه طلایی این حدیث اینجاست که وقتی جبرئیل امین از خدا خواست افراد زیر کساء را برای او معرفی نماید («فَقالَ الاَمینُ جِبْرائیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکِساءِ»؛ پس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیانند در زیر کساء؟) خداوند متعال فرمود: «هُم فاطمة و أبوها و بعلها و بنوها»، و معرفی این خاندان مطهر را با نام فاطمه و محوریت ایشان شروع کرد.
برجسته شدن نام حضرت فاطمه سلام الله علیها در این حدیث تصادفی نیست بلکه به علت این که خداوند متعال مقام و منزلت فاطمه (س) را بهتر از هر کس دیگر می شناسد و می خواهد او را محورِ معرفی خاندان عصمت و طهارت قرار دهد و این گونه آن حضرت و جایگاه رفیع ایشان را ارج نهد.
حضرت فاطمه سلام الله علیها پیش تر هم مصداق خیر کثیرِ مورد نظر در سوره کوثر بود و حالا محور آیه ی تطهیر و حدیث کساء است. زنی که در بیان رسول خدا (ص) پاره ی تن آن حضرت بود و جمله «فداها أبوها» را از زبان پیامبر اکرم (ص) از آن خود کرده بود، و حالا کدام بانو می خواهد و یا می تواند گوی سبقت را از دخت گرامی پیامبر (ص) برباید؟
محبان خاندان علیهم السلام و شیعیان امیرالمومنین (ع) در برخی از دعاها و توسل های خود و به قصد برآورده شدن سریع حاجات، حضرت زهرا (س) را محور اصلی توسل خود به خاندان پیامبر (ص) قرار می دهند و می گویند: «اللهم بحق فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها» و از خداوند می خواهند به آبروی ایشان خواسته هایشان را برآورده به خیر گرداند. همینطور در بعضی موارد هنگام درود فرستادن بر پیامبر (ص) و آل ایشان می گویند: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ أبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیهاوَ السِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحَاطَ بِهِ عِلْمُک».
اهل کلام در مورد اصطلاح «اللهم» سخن و تفاسیر گوناگونی از خود به جای گذاشته اند. این اصطلاح خطاب به الله است، اصطلاحی اسلامی و عربی برای خطاب قرار دادن خدای واحد است. این اصطلاح به معنای «ای خدا» ترجمه شده و معادل «یا الله» درنظر گرفته شده است. بعضی از دستور زبان شناسان (مانند: سیبویه) اعتقاد دارند که این مخفف کلمه: «یا اللّهُ اُمَّنا بخیر = اِقصِدنا بخیر» به مفهوم «خدایا، ما را به خیر و نیکی هدایت کن» است. برخی استدلال کرده اند که پسوند ـ مَّ جای یا را می گیرد. ابن عاشور دانشمند مسلمان، در تفسیر خود از سوره آل عمران بیان میدارد که کلمه اللهم از عبری یا از قحطانی مشتق شده است. واژه «اللهم» مجموعا ۵ مرتبه در قرآن ذکر شده است که (از آغاز تا پایان) بدین قرارند: ۱. سوره آل عِمران، آیه ۲۶/، ۲. سوره مائده، آیه ۱۱۴/، ۳. سوره اَنفال، آیه ۳۲/، ۴. سوره یونس، آیه ۱۰/، ۵. سوره زُمَر، آیه ۴۶.
برخی متکلمین و شیفتگان خاندان علیهم السلام از آن چه در بالا ذکر کردیم پا را فراتر گذاشته و اصطلاح «اللهُم» را تلفیقی از «الله» و «هُم» دانسته و «الله» را به خدا و «هُم» را به پیامبر اکرم (ص) و خاندان ایشان نسبت دادند، یعنی هر بنده ای که در دعای خود اصطلاح «اللهُم» را به کار می برد به شکلی خدا را به پیامبر و اهل بیتش پیوند می زند تا او را به آبروی خاندان علیهم السلام سریع تر حاجت روا کند. استدلال این افراد در نسبت دادن «هُم» در اصطلاح «اللهم» به رسول خدا و خاندان ایشان استناد به این فراز از حدیث شریف کساء است که می فرماید: «هُم» فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها. البته این تفسیر نمی تواند پایه ی علمی داشته باشد، بلکه بیشتر می تواند به شکلی دارای جنبه ی احساسی آمیخته به ارادت به ساحت خاندان پیامبر اکرم (ص) باشد. با این وجود میتوان گفت این نگاه بخاطر لحاظ شدن احساس ارادت به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام، قابل توجه و احترام است.
در انتها باید گفت جایگاه و منزلت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چنان رفیع و مقام ایشان نزد خدا بلند و دست نیافتنی است که نه غلو ها در رابطه با ایشان و نه کتمان فضائل بی شمار آن حضرت نمی تواند خدشه ای به مقام بلند و نورانی ایشان وارد کند».
منبع: عطر حرم
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب