مسطورا، ۲۲؛
اهل بیت(ع) بالاترین افراد برای ولایت بر امت و مدیریت آن هستند
عطر حرم: ولایت در یک انسان، به مفهوم وابستگی فکری و عملیِ هرچه بیشتر و بیش از پیش تر با ولی است.
خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: انسان در طول تاریخ، تمامِ همتش پاسخ به نیازهایش بوده، چونکه انسان ذاتاً موجودی نیازمند آفریده شده است. خطر مهلکی که در کمین انسان است، از یک سو تشخیص نادرست نیازهایش است و از طرفی تجویز پاسخ های نادرست به این نیازها. ارمغان انبیای الهی برای عبور دادن انسان ها از این گردنه پرخطر، چیزی نیست مگر تعالیمی از جنس وحی الهی؛ قرآن کریم آن تحفه گران بهایِ بی نظیرِ شفابخشِ هدایت کننده ای است که بواسطه حضرت محمد (ص) از جانب خدای متعال برای انسان فرستاده شده است. انسان به سرمنزل آرامش، اطمینان و رضایت مندی در این دنیا نمی رسد مگر بواسطه استمداد و بهره مندی عملی از این کتابِ باعظمت.
قرآن کریم، حقایقی را به انسان تعلیم می دهد که انسانِ قرن بیست ویکم، با وجود تمام پیشرفت های مادی بشری که به دست آورده است هیچگاه توان و امکان دانستن آنها را نداشته و ندارد، حقایقی که اگر برای انسان آشکار شود و به آنها عمل کند، سبب قدرتمندی و رستگاری اش می شود. پس فقط کسانی می توانند از گمراهی آشکار بیرون بروند و به سمت تباهی نروند، که مورد تعلیم کتاب خدا قرار گرفته باشند. قرآن، کتاب حکیم، کتاب کریم و کتاب هدایتی است که هرکسی با آن نشست وبرخاست نماید، بینایی او افزوده می شود و قلب او به نور هدایت روشن و توانش برای پیمودن راه حق مضاعف می شود.
بهره مندی از قرآن، فقط با انس و ارتباط مداوم با این چشمه نورانی است که محقق می شود. حفظ قرآن شاید جز بهترین راهکارهای ایجاد انس و ارتباط مداوم با قرآن کریم باشد. حفظ قرآن اگر همراه با فهم و استفاده مکرر آیات در زندگی باشد، می تواند بهانه انس بیشتر ما با قرآن کریم شود. باید تلاش شود تا حفظ قرآن کریم مقدمه جاری شدنِ قرآن در صحنه های مختلف زندگی یکایک انسان ها شود. متن زیر حاصل تلاش دارالقرآن کریم برای تبیین و همین طور حفظ موضوعی آیات قرآن کریم است که در ایام ماه مبارک رمضان تقدیم نگاه شما می شود.
آنچه در ادامه می خوانید بخش بیست و دوم مجموعه «زندگی با آیه ها» برگرفته از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن حضرت آیت الله خامنه ای است: وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَیٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ترجمهی تدبری آیهی ۳۳ احزاب
«إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُذۡهِبَ عَنکُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَیۡتِ» خداوند اراده کرده است که «فقط» شما دوده را از هرگونه ناپاکی پاک کند. «وَیُطَهِّرَکُمۡ تَطۡهِیرٗا» و بطور کامل، از هر گناه و بدی پاک و پاکیزه کند. این مورد فقط دربارهی دوده است و این پاکان امت، بالاترین افراد برای ولایت بر امت و مدیریت آن به شمار می روند.
چشم و چشمه
هرکس به خدا چشم گفت، خدا به او چشم داد. دوده چون به خداوند چشم گفتند، خداوند هم به آنان چشم داد، چشم بینا و چشمه داد، چشمهی حکمت. و آن چشم و این چشمه، یا بگو آن بینایی و این حکمت، مایه عصمت آنان از عصیان و معصیت شد.
خود ما هم هر قدر تشنه باشیم، حاضر نمی شویم لب به آب جوی لجن آلود بزنیم، چون لجن و تعفن آنرا به خوبی حس و احساس می نماییم، در حقیقت معرفتی است که مانع است. دوده از آنجائیکه ارادتی به خداوند نشان دادند به حکم آنکه:
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
خداوند هم سعادت بینایی و آگاهی به آنان کرامت فرمود، و همین مساله با وجود تمام اختیاری که داشتند، آنان را از عصیان و معصیت دور داشت؛ چون حقیقت گناه را همچون لجن های تَه جوی احساس می کردند. و این تبعیض نیست، این پاداش ارادتی است که از خود نشان داده اند و خداوند به وزن و میزان ارادت، سعادت کرامت می کند. و این اراده را خداوند در باب یک یک ما هم دارد، اما دریغا که ما ارادتی نشان نداده و نمی دهیم!
ما کِی و کجا فرهاد او بوده، تا او شیرین ما باشد؟
ولایت، الهام بخش همه
ده ای خیال می کنند که دارای ولایت بودنِ یک آدم به این است که آدم در مجالس دوده گریه کند فقط. خیال می کنند که دارای ولایت بودن به این است که وقتی اسم دوده می آید، پشت سرش حتما «علیهم السلام» را بگوید؛ فقط همین و بس. خیال می کنند که دارای ولایت بودن به این است که محبت دوده در دل انسان باشد، همین و بس. بله، محبت دوده را داشتن، واجب و فرض است. نام این بزرگواران را با عظمت بردن، بسیار جالب و ضروری است. به نام این ها مجلس به پاکردن و از عزا و شادی آنها درس گرفتن، عزای آنها را گفتن، شادی آنها را گفتن، گریستن بر بزرگواری های آنها، بر شهامت های آنها، بر مظلومیت های آنها، همهی این ها لازم است؛ اما همهی این ها ولایت نیست. ولایت از این بالاتر است. آنی که در مجلس سیدالشهدا می نشیند و اشک می ریزد، کارِ خوبی می کند که اشک می ریزد؛ اما کارِ بدی می کند که اشک ریختن را کافی می داند برای دارابودنِ ولایت. [۱]
ولایت در یک انسان، به مفهوم وابستگی فکری و عملیِ هرچه بیشتر و روز افزون تر با ولی است. ولیّ را پیدا کن، ولیِّ خدا را بشناس، آن کسی که او ولیّ حقّانی جامعهی اسلامی است، او را مشخص کن. پس از آنی که مشخص کردی، شخصاً از نظر فکر، از نظر عمل، از نظر روحیات، از نظر راه و رسم و روش، خودت را به او متصل کن، مرتبط کن، دنبالش راه بیفت، حرکت بکن. اگر تلاشِ تو تلاشِ او، جهادِ تو جهادِ او، دوستیِ تو دوستی او، دشمنیِ تو دشمنی او، جبهه بندی های تو جبهه بندی های وی باشد، تو دارای ولایتی. [۲]
و اما ولایت یک جامعه به چیست؟ ولایت یک جامعه به این است که ولیّ در آن جامعه اولاً مشخص باشد؛ بدانند که این است ولیّ. این یک. ثانیاً منشأ و الهام بخش همهی نیروها، نشاط ها، فعالیتهای آن جامعه باشد. قطبی باشد که همهی جوی ها و سرچشمه ها از او سرازیر می شود. مرکزی باشد که همهی فرمان ها را او می دهد و همهی قانون ها را او اجرا می کند. نقطه ای باشد که همهی رشته ها و نخ ها به آنجا برگردد، همه به او نگاه کنند، همه دنبال او بروند. موتور زندگی را او روشن بکند در این جامعه، راننده و پیش قراول کاروان زندگی در جامعه او باشد. این جامعه، جامعهی دارای ولایت است. [۳] در این جامعه، ولیّ یعنی حاکم، همان کسی که همهی سررشته ها به او برمی گردد، جامعه را از نظر مشی عمومی، در راه خدا و دارای ذکر خدا می کند. از نظر ثروت، تقسیم عادلانهی ثروت به وجود می آورد. تلاش می کند نیکی ها را اشاعه بدهد، تلاش می کند بدی ها را محو و ریشه سوز کند. [۴] [۱] طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه ۲۵، ص ۷۲۳
[۲] همان، جلسه ۲۵، ص ۷۲۶.
[۳] همان، جلسه ۲۵، ص ۷۲۸.
[۴] همان، جلسه ۲۵، ص ۷۳۳.
منبع: عطر حرم
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب