هزار و یك نكته هیأت -۲۲؛
برخی وارد عرصه مداحی شده اند که حتی ظاهرشان به مداحان نمی خورد
به گزارش عطر حرم، حمیدرضا منتظر، پیرغلام خاندان اظهار داشت: ما بزرگترین ضربه را در حوزه مداحی اصیل از صدا و سیما خوردیم چون که رسانه ملی ذائقه مردم را در این حوزه تغییر داد.
خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: فرهنگ مدح و مداحی یکی از فاکتورهای مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی بشمار می رود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با بهره گیری از اشعار، سیره و رفتار دوده (ع) را با اسلوب های هنری و قالب های جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند. هیئت های مذهبی فرصتی برای پرورش انسان و انسان سازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزش های لازم صورت نگیرد، بطور قطع خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیئت های مذهبی با جمعیت چشمگیری از افراد جامعه خصوصاً جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند می توانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بدین سبب اگر محتوایی که مداحان و هیئات مذهبی به مخاطبان خود می دهند غنی نباشد ممکنست تربیت دینی جوانان خصوصاً انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبه رو شود.
بر همین اساس برای واکاوی و بررسی نسبت مداحی امروز با مداحی گذشته در بیست و دومین گام با حمیدرضا منتظر پیرغلام دوده (ع) به گفت و گو پرداختیم که در ادامه حاصل آن تقدیم مخاطبان می شود:
* شما از چهره های شاخص این عرصه اید و آنها که پیگیر مجالس و روضه ها و مناجات ها هستند شما را خوب می شناسند و به یاد دارند. با اینحال چون گفتگوی ما انتشار عمومی می یابد، خودتان را بیشتر و مفصل تر معرفی بفرمائید.
بنده حمید رضا منتظر هستم و از ۷ سالگی پا به عرصه مداحی گذاشتم ابتدای ورودم به حوزه مداحی در قالب تعزیه و در نقش دو طفلان حضرت مسلم بود. پدرم مداح و روضه خوان بود و در زورخانه هم به مرشدی گری اشتغال داشت در کنار این فعالیت ها طباخی هم داشتیم. خاطرم هست ایشان هر کجا روضه خوانی می رفتند من و برادرم را هم با عنوان دو طفلان حضرت مسلم همراه می کردند.
لازم است یادآوری کنم که روضه های قدیم به شکلی بودند که در آخر روضه خوانی یک شبهه تعزیه هم وجود داشت از همان موقع بود که بنده وارد عرصه مداحی شدم و در سن ۱۷ سالگی رسماً ملبس به لباس نوکری شدم. البته پیش از رسیدن به سن ۱۷ سالگی در مکتب آیت الله مجتهدی نزد آن بزرگوار زانوی شاگردی زدم چونکه مداحان قدیم مقید بودند که هر مداحی باید دروس حوزوی را سپری کند و تاکید داشتند که حداقل جامع المقدمات را حتما به پایان برسانند بدین سبب در آن ایام مداح باید آن چنان سواد می داشت که با کلمات و جملات عربی آشنایی داشته باشد تا هنگام قرائت اشتباه تلفظ نکند.
متأسفانه امروز علاوه بر این که این مهم به فراموشی سپرده شده شاکله مداحی هم تغییر کرده است. پیشکسوتان مداح در گذشته معتقد بودند کسانی که پا به عرصه مداحی می گذارند حتما باید شاکله مداحی را داشته باشند و از نظر ظاهری هم از کت بلند، عبا و عرق چین بهره گیرند تا همه بدانند او نوکر امام حسین (ع) است اما هم اکنون این سیره تغییر کرده است! امروز برخی جوانان که وارد عرصه مداحی می شوند حتی ظاهرشان هم به جامعه مداحان نمی خورد.
*شما این همه سال برای خودرا وقف هیأت دوده علیهم السلام کرده اید، آیا آمدند سراغتان که به جهت اینکه دنیایتان را بسازید به راه خوانندگی بروید؟ اگر با این حنجره آواز می خواندید چه می شد؟
خدا را شاهد می گیرم سال ۱۳۶۲ عده ای از آن سوی آب ها آمدند تا به من پیشنهاد دهند که به آوازه خوانی بپردازم و مرا با خود به خارج ببرند. آن زمان ۱۹ سال سن و صدای فوق العاده زیبایی داشتم. همین طور می دانستم مادرم به یک سری عقاید پایبند است به همین دلیل به آنها گفتم که اجازه مرا از مادرم بگیرید. وقتی نزد مادرم رفتند و گفتند می خواهیم حمید را ببریم تا بخواند؛ مادرم با همان لهجه کاشانی گفت مگر حالا نمی خواند؟ پاسخ دادند می خواهیم ببریم با ساز و موسیقی آواز بخواند؛ مادرم گفت اگر این فرزند از شیره جان من رشد و نمو پیدا کرده بطور قطع با شما نخواهد آمد اما اگر چنین نیست هر کجا دوست دارد برود بخواند برود! همان موقع من خنده ام گرفت و پرسیدند چرا می خندی؟ پاسخ دادم من رشد یافته همین مکتب هستم.
در مداحی کردن عقیده بسیار اهمیت دارد. همین که امام حسین در این دنیا به ما آبرو داده امیدوار هستیم که دست ما را هم در آخرت بگیرد. همین که ما توانستیم عمرمان را در این راه صرف و موی خودرا در این راه سفید نماییم باید خدا را شکر کرد. بسیار خوشحال هستم که نخواستم در راه دیگری غیر از مسیر دوده گام بردارم و امروز هم که مردم مرا پیر غلام می خوانند برایم کافی است و امیدوار هستم در جهان آخرت هم دوده از بنده حقیر دستگیری کنند.
*با توجه به سابقه مداحی حضرت عالی می توان گفت کمتر مجالسی است که نرفته باشید بفرمائید عملکرد و تأثیر این حضور در سلوک و رشد فردی و اجتماعی داشته است؟ و اگر بخواهیم یک نگاه تاریخی به این مساله داشته باشیم قبل و پس از انقلاب را به چه صورت ارزیابی می کنید و آیا مجالس امروز سبب رشد اخلاقی مردم می شود یا این که اثر اخلاقی خودرا از دست داده است؟
آیت الله مجتهدی استاد بنده بود ایشان مقید بودند که پس از اقامه نماز بامداد در مدرسه کرسی درس اخلاق اجرا شود و تاکید می کردند که طلبه و مداح باید معلم اخلاق ببیند پیشکسوتان عرصه مداحی هم بر همین اصول پایبند بودند و اعتقاد داشتند که مداح باید یک استاد اخلاق بالاسرشان باشد چونکه استاد اخلاق مسیر درست را به مداح نشان میدهد و می گوید کارهای او باید بر پایه چه اصول و قواعدی باشد تا مردم جذب مجالس دوده شوند؛ متأسفانه امروز این مهم هم به فراموشی سپرده شد.
*یعنی هم اکنون چون مداحان بغیر از مجالس اخلاق و اساتید اخلاق هستند به طبع تاثیرشان بر روی مردم کمتر شده است؟
بله.
امروز مخاطب به خطیب و گوینده نگاه می کند تا بداند رفتار و عمل وی در جامعه چگونه است، وقتی می بینند اخلاق مدار نیست می گوید اینها خود عمل نمی کنند اما ما را به انجام آن تشویق می کنند. در روایت ذکر شده است روزی مردی به همراه فرزندش نزد پیامبر آمد و خطاب به حضرت فرمود خرما برای فرزندم بد است سفارش کنید خرما نخورد؛ همان هنگام پیش روی پیامبر بشقابی پر از خرما بود و حضرت فرمودند بروید و فردا بیایید. بامداد روز دیگر همان مرد به همراه فرزندش نزد پیامبر آمدند و مرد دلیل روز گذشته رفتار حضرت را جویا شد و پیامبر فرمودند وقتی خودم خرما می خورم چگونه می توانم دیگری را سفارش کنم که نخورد. بدین سبب مردم نگاه می کنند ببینند مداحی که در جلسه دوده افاضه فیض می کند در خانه و جامعه چه عملکردی دارد.
خاطرم هست یک بنده خدایی آمد و گفت روزی از درب منزل حجت الاسلام ابوترابی عبور می کردم دیدم کسی مقابل درب این سید بزرگوار چنبره زده جلو رفتم دیدم خود حاج آقا است پرسید سید چرا اینجا خوابیده اید؟ گفت دیر آمدم و در نزدم تا مبادا اهل خانه معذب شوند برای همین صبر کردم تا نماز بامداد شود و چون بیدار کردن اهل خانه در نماز بامداد وظیفه پدر است همان وقت وارد منزل شوم؛ این درس اخلاق است. آقای مداح باید به شکلی در منزل زندگی کند که اگر آمدند از سیره دوده از ایشان سوال کنند عملاً رفتار و کردار مداح را ببینند.
برای مردم راه، روش و مسلک مداح مهمست بدین جهت در گذشته مردم فرزندانشان را به مداحان می سپردند تا خوب تربیت شوند. قدیم اینطور بود که وقتی کسی نوکر امام حسین را می دید اگر کورترین گره ها در زندگی اش وجود داشت از نوکر امام حسین می خواست که برای رفع مشکلاتش دعا کند. امروز متأسفانه با شبهاتی که در فضای مجازی منتشر می شود به جایی رسیدیم که شأن و شئونات دوده پایین آورده می شود. با ابراز تأسف ذائقه مردم تغییر کرده و خبری دیگر از آن پیر غلامان با صفای حسینی نیست و تعداد اندکی از آنان باقی مانده و آنها هم اگر بروند دیگر تمام است.
* حاج آقا چرا بین مجالس سوگ و سرور ما تعادل و توازن برقرار نیست؟ بین تعقل و احساس، چرا احساس این همه می چربد؟ چرا برخی دوده علیهم السلام در هیئات و مجالس غریب و مهجور و کمتر به آنها پرداخته می شود؟
مداح باید استاد ببیند تا این که مداح شود مداحان قدیم چگونه شاگردان خودرا انتخاب می کردند حداقل دو سال تمام پای منبر شرکت می کردند و حق خواندن نداشتند اما به آنها می گفتند شعر حفظ کنند بعد دو سال به آنها اجازه داده می شد تا یک شعر ربایی دو بیتی پای منبر آنها بخوانند. طوری آنها را پرورش می دادند که اگر بدون مقدمه می گفتند یک قصیده از امام هادی بخوان سریع می خواندند. اما هم اکنون همه گوشی موبایل دارند و اشعار را در آن ذخیره کرده اند حافظه ها تحلیل رفته و کسی اهمیت به حفظ کردن شعر نمی دهد.
*چرا توازن بین مناسبت های ائمه نیست؟
این برای نسل جدید است چونکه قدیمی ها بر روی سبک و روش خود استوار هستند به شکلی که ایام هفته را به یک امام اختصاص داده اند و برای همه ائمه اطهار مبادرت به مداحی و مرثیه خوانی می کنند. نسل امروز است که تنها به چند ذوات مقدس اکتفا می کنند و به مداحی می پردازند، اصولاً آنها قصیده خوانی هم ندارند و با یک بسم الله مستقیم وارد شور سینه زنی می شوند.
قاعده منبر پیاده کردن در گذشته اینطور بود که هر مداحی باید خودش یک عالم باشد، مساله بداند و بتواند احکام بگوید به شکلی که پیش از این که اشعار را بخواند مبادرت به بیان یک مساله کند. مداحان قدیم ابتدا یک غزل پندیات می خواندند و بعد مبادرت به خواندن قصیده و یا غزلی در وصف مدحیات دوده می کردند. در آخر آن قصیده هم دو یا سه بیت از شعر اختصاص به توسل داشت که با خواندن همان ابیات مداح وارد روضه می شد. در گذشته روضه نمک مجلس بود و مداح خیلی روضه را باز نمی کرد حتی بزرگان می فرمودند که روضه قتل گاه فقط در روز عاشورا خوانده شود آن هم تنها با یک اشاره و زیاد باز نشود. اما امروز می بینیم شب ولادت مراسم با کف و هلهله آغاز و در آخر مراسم با سینه زنی و روضه خوانی تمام می شود مگر امام صادق (ع) نفرمودند که در شادی ما شاد و در غم ما اندوهگین باشید؛ امروز مداحی اصیل کجا اجرا می شود.
روضه قداست و جایگاه دارد اگر به جایگاه روضه توجه گردد هر لحظه و در هر مراسم خوانده نمی شود بلکه آن لحظه که مستمع آماده است خوانده می شود. بدین سبب لازم است مداحان در مقابل استاد زانو بزنند تا بدانند مداحی چیست! مداحی فقط شور خوانی نیست و شور باید همراه با شعور باشد چونکه شور و شعور لازم و ملزوم یکدیگر هستند.
*آیا این تحلیل درستی است که شعرها نازل شده است؟ برای حل این نقص چه باید کرد؟ آیا اقبال و خواست مخاطب باید مبنای عمل مداح قرار گیرد؟
یکی از عوامل این است که ذائقه نسل جدید تغییر کرده. صدا و سیما ذائقه مخاطب را تغییر داده است شما شب شهادت و ولادت تلویزیون را باز کنید اگر دیدید یک مداح سنتی خوان قدیمی خوش صدا دعوت شده باشد و ساعتی برای مخاطبان مرثیه خوانی و یا مداحی کند؟ محال است. اگر هم بیاورند نهایت ۷ دقیقه زمان می دهند در صورتیکه به برخی آقایان حدود یک ساعت زمان اجرای برنامه آن هم با سیستم های صوتی آن چنانی را حتی پخش زنده می دهند. مخاطب هم با مشاهده این برنامه فکر می کند مداحی همین است. ما بزرگترین ضربه را در عرصه مداحی اصیل از صدا و سیما خوردیم چونکه رسانه ملی ذائقه مردم را دراین زمینه تغییر داد برای مثال گاهی اوقات دیده می شود رسانه ملی شخصی را به عنوان مداح می آورد تا مداحی کند و آن فرد یک ساعت می خواند اما از میان محتوای ارائه شده حتی یک مطلب خوب و آموزنده یافت نمی گردد.
حضرت آقا بینش و آینده نگری خوبی دارند خوب می بینند و خوب تفسیر می کنند. اگر یادتان باشد فرمودند اسرائیل تا بیست و پنج سال دیگر نابود شده است خیلی ها به این جمله می خندیدند اما امروز این رژیم منحوس پایه ریزی شده و درحال نابودی است. رهبر معظم انقلاب آینده هیأت ها را می بیند و می داند که بعضاً از جاهای مختلف بینش های مختلف و شیعه انگلیسی ورود به این مساله می کنند و کرده اند و اول هم سراغ چهره ها می روند و آن چه را که خودشان می خواهند را در هیأت پیاده می کنند برای همین رهبر انقلاب می فرمایند مراقب باشید که در این دام گرفتار نشوید چونکه بیرون آمدن از آن بسیار دشوار خواهد بود
امروز شاعران جوان نگاه می کنند بینند مداح از آنان چه می خواهند و خواهان کدام سبک هستند همان لحظه شعر را می دهند در صورتیکه شاعران قدیم بدون وضو دست به قلم نمی شدند، بعضاً تا زیارت عاشورا را نمی خواندند نمی نشستند شعر بگویند. استاد علی انسانی می گفت دو ماه باید زحمت کشید تا بتوان چند بیت شعر گفت؛ در گفتن شعر آئینی لازم است شاعر مطالعه کند و به تاریخ و مقتل اشراف کامل داشته باشد. می توان گفت نیمی از شاعران امروز به تاریخ و مقتل آشنایی ندارند.
با توجه به وضع موجود جهان و منطقه لازم است شاعر علاوه بر این که درباره ی دوده شعر می گوید در اشعار خود به مساله روز هم اشاره داشته باشد و قصه فلسطین و مظلومیت مردم بی پناه غزه را یادآور باشد. خوشدل تهرانی همه اشعارش به روز و برای همان روز بود به شکلی که با اشعار خود و در لفافه در مقابل استکبار و طاغوت می ایستاد. شاعران آئینی قدیم مقتل شناس خوبی بودند و با مطالعه چند مقتل مبادرت به شعر گفتن می کردند. در گفتن شعر خوب است که شاعر بداند مخاطب چه چیزی را می خواهد اما نباید همه عنان را به مخاطب بدهد.
در سرودن اشعار لازم است با مستمع پیش رفت و این که بدانیم او چه می خواهد در عین حال باید شأن و شئون دوده رعایت و حفظ شود. متأسفانه سبک های جدید سبک های ضعیف و بعضاً به دور از شأن دوده است خیلی از مداحان ما به آواز سنتی اشراف کامل دارند و می دانند دستگاه همایون به چه دردی می خورد و شور در کجای مداحی مورد استفاده قرار می گیرد و دشتی در کجاها مورد نیاز است بدین جهت برمبنای همان علم مجلس خودرا اداره می کنند بدین جهت می طلبد مداح این علم را داشته باشد. اگر مداح این علم را بداند و اشعار خودرا پیرامون احوالات دوده بگوید مجلسی تأثیرگذار خواهد بود. یادآور می شود خیلی از مرشدها در زورخانه ها از دستگاه همایونی استفاده می نمایند. مداحان باید بدانند که همه مداحی سینه زنی نیست و سینه زنی تنها یک فراز از مراسم است.
*به نظر شما این جمله که «هیأت باید هیأت بماند» به چه معناست؟ برداشت شما چیست؟
جمله زیبایی است اما باید به اصول خودش مراجعه شود.
*چه چیزی هیأت را از آن هیأت بودن خارج می کند؟ و باید چه کار نماییم که هیأت هیأت بماند؟
تفکرات غلط برخی از افراد که وارد هیأت می شوند هیأت را از آن هیأت بودن خودش خارج می کند. طرز فکر در هیأت مهمست هیأت زمانی هیأت می شود که همه افرادی که در آن جلسه شرکت می کنند افکارشان یکی و در راه دوده باشد داخل آن منیت نداشته باشد و هر کسی ساز خودش را نزند و این نباشد که اگر کسی توان مالی اش بالا بود احترام بیشتری دریافت کند. کارهای هیأت باید مشارکتی صورت گیرد. بدین سبب مشارکت در برگزاری هیأت آنرا به هیأت تبدیل می کند.
*اینکه رهبر معظم انقلاب فرمودند: هیأت سکولار نداریم به چه معناست؟ چه نماییم هیأت ها به دام سکولاریسم نیفتند؟
حضرت آقا بینش و آینده نگری خوبی دارند خوب می بینند و خوب تفسیر می کنند. اگر یادتان باشد فرمودند اسرائیل تا بیست و پنج سال دیگر نابود شده است خیلی ها به این جمله می خندیدند اما امروز این رژیم منحوس پایه ریزی شده و درحال نابودی است. رهبر معظم انقلاب آینده هیأت ها را می بیند و می داند که بعضاً از جاهای مختلف بینش های مختلف و شیعه انگلیسی ورود به این مساله می کنند و کرده اند و اول هم سراغ چهره ها می روند و آن چه را که خودشان می خواهند را در هیأت پیاده می کنند برای همین رهبر انقلاب می فرمایند مراقب باشید که در این دام گرفتار نشوید چونکه بیرون آمدن از آن بسیار دشوار خواهد بود. نمی شود نام برد بعضاً برخی هیأت ها گرفتار شدند و عقاید شیعه انگلیسی را پیاده می کنند. بدین سبب زمانی رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید می فرمایند در ملأ عام زدن قمه وهن می شود؛ دیگر حجت تمام است و نباید این کار صورت گیرد. متأسفانه امروز زمانی که شیعه را در گوگل جستجو می نماییم نخستین مطالبی که بالا می آید قمه زنی است.
*پس جریاناتی هستند که می خواهند هیأت را از آن هیأت خارج کنند؟
بله همان ابتدا گفتم که مداحان قدیم روضه را آنچنان باز نمی کردند و در آخر شعرشان تنها گریزی به آن می زدند درد ما این است که نفهمیدیم جایگاه روضه کجاست! بسیاری از قدیمی های ما می گفتند السلام علیک ابا عبدالله مردم اشک می ریختند و نیازی به روضه خوانی باز نداشتند.
ما مداحان باید در مقابل دوده وزین و آراسته باشیم قدیمی ها اجازه نمی دادند مداحان نوپا در بالاترین پله منبر بنشینند و مداحی کنند اما امروز می بینیم مداحان نوپا با لباس زیر آستین کوتاه بالای منبر رفته و با حرکاتی خجالت آور مبادرت به مداحی می کند گویا فراموش شده که در این هیأت دوده و حضرت زهرا (س) شرف حضور دارند و باید مقابل این ذوات مقدس آراسته و مؤدب بود. بزرگان به ما یاد دادند زمانی که برای دوده ذکر می گوئید حق ندارید سخن نامربوط از دهانتان بیرون رود.
*و در آخر این که اگر پس از ۱۲۰ سال نوکری در آستان حسینی، فردای قیامت ایشان را ببینید، چه خواهید گفت و از حضرت چه خواسته ای خواهید داشت؟
فقط نگاهشان می کنم و هیچ درخواستی از ایشان ندارم مزد همه این سال ها تنها یک سر تکان دادنی باشد کفایت می کند و این که ما را جز نوکری از نوکرها و غلام سیاه خودش قبول کند چیز دیگری نمی خواهم.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب