در یادداشتی مطرح شد؛
پاسخی به آنها که نگران مناسک سازی و تکثیر آیینهای نوظهور دینی اند
عطر حرم: هفته گذشته اجتماع عظیم مهمونی ده کیلومتری غدیر در تهران و شهرهای کشور برگزار گردید، سید محمد حسین دعایی در یادداشتی به نقد تعدادی از دیدگاه های مخالف برگزاری این جشن پرداخته است.
به گزارش عطر حرم به نقل از مهر، همزمان با روز عید غدیر خم جشن بزرگ «مهمونی ۱۰ کیلومتری» غدیر در خیابان انقلاب و آزادی حد فاصل میدان امام حسین (ع) تا میدان آزادی اجرا شد. سید محمد حسین دعایی در یادداشتی به تعدادی از دیدگاه های مخالف برگزاری این جشن انتقاد کرده و نوشته است:
وقتی فکر می کردی «زمستان دین داری» شروع شده است، اما چشم باز می کنی و می بینی که «بهار دین داری» کم کم دارد از راه می رسد؛وقتی تمام تلاشت را می کنی که بگویی می خواهم یک «تحلیل بی طرفانه و علمی» ارائه بدهم، اما دم خروسِ «عصبانیت» و «عوام زدگی» از لابه لای جملاتت بیرون می زند.
وقتی «تلاش حاکمیت برای بازسازی دستگاه فرهنگی خود» را نمی بینی و بجای کمک به تکمیل این تلاش، فقط غُر می زنی. وقتی بجای آن که مرهمی باشی بر زخم ها، روی آنها می نشینی؛وقتی اصلا مشخص نیست دغدغه ات چیست؛وقتی نه به «ایران قوی» تعلق داری، نه به «انقلاب اسلامی»؛وقتی خودت هم نمی دانی که ماده گرایی یا معناگرا، قالب گرایی یا محتواگرا، عقل گرایی یا تجربه گرا، سنت گرایی یا تجددگرا؛وقتی برای «اعتبارسنجی کمی» گریبان چاک می دهی، اما زیر بار هیچ کمیتی ـ حتی رکوردهای ثبت شده در گینس ـ نمی روی.
وقتی ناغافل، «شکل مناسک در عصر صفویه» را به عنوانِ «شاخص» معرفی می کنی و توضیح نمی دهی که علت این انتخاب چیست؛وقتی متوجه نیستی که ادغام هیئات و دسته های عزاداری کوچک در یکدیگر ـ مثل ادغام برخی از بنگاه های خُرد اقتصادی ـ «لازمهی قهری زندگی امروز» است؛وقتی در تاریخ جا مانده ای و خیال می کنی که مقرر است «جامعهی شیعه» برای همیشه یک «اقلیت بدون قدرت» باقی بماند؛وقتی متوجه نیستی که «تشیع» دیگر یک «هویت خُرد و متکثر» نیست؛وقتی چشمانت را بسته ای و «تکثر چشم گیر افراد حاضر در جشن های خیابانی غدیر» را نمی بینی؛وقتی هر تکثری را نشانهی «مردمی بودن» می دانی و از هر وحدتی «حکومتی بودن» را نتیجه می گیری.
وقتی اصلا متوجه نیستی که «فلسفهی تشکیل حکومت» چیست یا «کارویژهی حکومت اسلامی» کدام است؛وقتی عمل کردن حکومت اسلامی به ساده ترین وظیفهی خود، یعنی «میدان دادن به اهل ایمان و زمینه سازی برای بروز حداکثری آن ها» را تقبیح می کنی؛وقتی نمی توانی بفهمی که با شکل گیریِ «حاکمیت دینی»، خیلی از «مناسبات اجتماعی» تغییر می کنند؛وقتی طوری سخن می گویی که گویا هیچ درکی از «مختصات دنیای جدید»، «معادلات قدرت» و «قانون تنازع بقاء» نداری؛وقتی بی آن که خودت بفهمی، در «تناقض» دست و پا می زنی.
وقتی برای تغییر شکل قسمتی از مناسک دینی در عصر صفویه نوحه سرایی می کنی، اما نه فقط در برخورد با تخریبِ «بُعد سیاسی و اجتماعی دین» ـ که اساس دین را سامان می دهد ـ هیچ واکنشی نداری، بلکه گاه بر آتش آن می دمی؛وقتی در برخورد با «تحولات طبیعی مناسک عرفی دین»، نگران مناسک سازی و تکثیر آیین های نوظهور دینی می شوی، اما اگر «حکم ثابت و فراگیر حجاب»، بازیچهی اغراض سیاسی و امنیتی شود، از سیّالیّت احکام دین و ماهیت موزاییکی دین داری ها در دنیای معاصر دم می زنی؛وقتی در مقابل دستور اجتماعی حجاب ـ به عنوان نماد زن مسلمان در جامعه ـ طرفدار «فردیّت» ها شده و طغیان قسمتی از جامعه در مقابل آنرا طبیعی می دانی، ولی در برخورد با جشن خیابانی غدیر ـ که اساسا برای آحاد مردم طراحی شده ـ به یاد «جمعیت» ها و تشکل های مذهبی می افتی.
وقتی اغتشاش سازماندهی شدهی یک اقلیت محض توسط دستگاه های امنیتی و تبلیغاتی دشمن را نشان دهندهی گرایش های اصیل مردم دانسته و طرف آنها می ایستی، اما جمعیتی چندبرابری که با ریل گذاری فرهنگی حاکمیت به خیابان آمده اند را «خمیری بی حال در دست قدرت» و «اسیر پروپاگاندا» معرفی می کنی؛وقتی اصرار داری که حضور چندده هزارنفری مردم در اغتشاشات، نشانهی «نارضایتی اکثریت از حکومت یا عبور آنها از دین داری» است، اما حضور میلیونی مردم در اجتماعات معنوی و مذهبی هیچ دلالتی ندارد.
وقتی به «عالی ترین مفاهیم الهی، معنوی و کیفی»، «نگاه بشری، مادی و کمی» داری؛وقتی نگاهت به «دین»، نگاه یک «باستان شناس» یا «کارشناس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری» است؛وقتی نه «دین» را درست می شناسی، نه «جامعه» را؛وقتی مقرر است «جامعه شناس» باشی، اما از «واقعیت های اجتماعی» جهل و از «روند تحولات اجتماعی» جا می مانی؛وقتی فرمول هایی که آموخته ای، تو را در تحلیلِ «واقعیت های جامعهی اسلامی» به بیراهه می برند؛وقتی از بُن دندان به «سکولاریسم» اعتقاد داری، وقتی «لیبرالیسم فرهنگی» را تقدیس می کنی، وقتی سر بر آستان «پلورالیسم» می سایی، وقتی در مقابل «ایندیویدوالیسم» سجده می کنی و وقتی تا کمر پیش «پوزیتویسم» خم می شوی.
وقتی از کلِ «منظومهی معارف حسینی»، به یک برش سطحی از مناسک آن اکتفاء کرده ای؛وقتی «دستگاه عزاداری بر سید مظلومان» را در حد یک آیین متداول مذهبی فرومی کاهی؛وقتی می خواهی «حرارت عشق علوی و حسینی در قلب ها» را با فازمتر یا کیلومتر اندازه بگیری؛وقتی «دست قدرت خدا» را در رونق بازار دین نمی بینی؛وقتی بطور همزمان، هم از «مردم» عصبانی هستی، هم از «حاکمیت»؛وقتی توان حاکمیت برای «بازیابی و بازسازی سرمایهی اجتماعی» اش را باور نمی کنی.
وقتی کنش ها و واکنش های اجتماعی برخاسته از «بنیه قوی ملی و دینی مردم» برایت قابل هضم نیست؛وقتی اینکه مردم «غصه های اقتصادی»، «دلخوری های اجتماعی» و «اختلاف سلیقه های سیاسی» را کنار گذاشته و برای دفاع از «دین» و «کشور»شان به خیابان آمده اند، همهی بافته های ذهنی ات را به هم می ریزد؛وقتی با وجود ژست علمی ات، شروع می کنی به «نیت خوانی های عوامانه»؛وقتی «جوشش انگیزه های پاک و مؤمنانه» را نادیده می گیری و به خاطر دشمنی با «اسلام سیاسی»، مردم را به باد توهین می گیری؛وقتی «فوران عشق علوی» را به چشم وهم چشمی، ریاکاری و فرصت طلبی ترجمه می کنی؛وقتی در تحلیلِ «پیاده روی اربعین» پیاده ای و نمی فهمی که هیچ حکومتی توان راه اندازی چنین پویشی را ندارد.
وقتی کیلومترها از فهم جشن های چندکیلومتری غدیر عقب تری؛وقتی جاده می پیچد، اما تو نمی پیچی؛وقتی زمین می خوری و تصمیم می گیری تا ناکجاآباد سینه خیز بروی؛وقتی دستت پوچ است، اما می خواهی مچ مخاطب را بپیچانی و برای جامعه نسخه بپیچی؛آن موقع است که قلم به دست می گیری و از «سبقت گرفتن مؤمنان در جادهی خیرات»، با عنوانِ «رقابت پوچ کیلومترها» یاد می کنی؛غافل از اینکه با هیچ پرچ و پیچی نمی توان این برچسب چیپ را به این اتفاق بزرگ چسباند.آری؛این قبیل «کج فهمی» ها و «کوررنگی» ها، به لطف خدا نمی تواند در «حرکت جهانی جبههی اهل حق» خللی وارد کند؛اما بیم آن می رود که مبتلایان به خودرا از حضور در کشتی نجات دوده علیهم السلام محروم سازد. ای کاش متنبه شوند.
منبع: عطر حرم
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب