به مناسبت بزرگداشت هزار و چهارصد و سی و دومین سالروز مباهله؛

تعظیم قرآن و تكریم اهل بیت(ع) در روز مباهله

تعظیم قرآن و تكریم اهل بیت(ع) در روز مباهله به گزارش عطر حرم مباهله، ‬واقعه شگفت‬ ‏انگیزی كه در اهمیت، اگر هم سطح با حماسه پرشكوه غدیر نباشد، از آن، كم اهمیت تر نیست، چونكه مباهله زیربنایِ غدیر است.



خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه -مرتضی نجفی قدسی: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» (سوره آل عمران-آیه ۶۱)
طلیعه طلایینِ روز بیست و چهارم ذی حجّه، همان صبحی است که پیامبر عزیزمان صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله، رسولِ مِهر و لبخند، پا به میدانِ نبرد با بزرگان مسیحیّت نهادند… آمدند تا با یک‏دیگر «مباهَلَه» کنند؛ یعنی هر دو طرف دعا کنند و از خدای یکتا بخواهند تا هر کس حقّ است دعایش اجابت شود و هر که ناراست و کژاندیش و دروغ پیشه است، رسوا شود و عذابِ عظیمِ الهی بَر او فرو ریزد.
بی گمان یکی از حوادثِ برجسته تاریخ اسلام که هشتاد و چند آیه از سوره آل عمران، پیرامون آن نازل شده است، ماجرای «مباهَلَه» است. واقعه شگفت‬ ‏انگیزی که در اهمیت، اگر هم سطح با حماسه پرشُکوه «غدیر» نباشد، از آن، کم اهمیت تر نیست، چونکه «مباهَلَه» زیربنایِ «غدیر» است و قبل از جریان غدیر، خدای سبحان در قرآن، به روشنی، وجود مبارکِ امیرمؤمنان‬ علی بن ابیطالب ضد السلام را به منزله «نَفْس و خودِ» پیامبر صلی‏‬ الله‏‬ علیه‏‬ و‏‬ آله یاد کرده است، و این عطیّه الهی و فضیلت عظمی را به آن حضرت مختص کرده است. «پس هر که در اینباره [که عیسی پسر خدا نیست] بعد از علم و دانشی که به تو رسیده [باز] با تو محاجّه و ستیزه کند، بگو: بیایید؛ ما پسرانمان و شما هم پسرانتان، و ما زنانمان و شما هم زنانتان، و ما جانهایمان و شما هم جانهایتان را بیاورید، سپس مباهَلَه نماییم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». پیامبر اسلام صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله ‬ بعد از فتح مکّه، در شوّالِ سال نُهم هجرت، به فرمان خداوند، دستور تنظیمِ نامه ای برای دعوتِ نجرانی ها به اسلام را صادر فرمودند. مخاطب پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله ‬ عالمانِ بزرگی بودند که یک حکومت دینی مسیحی را اداره می کردند.
اُسقف [= کشیش] اعظم با مطالعه نامه، تصمیم به مشورت می گیرد. بعد از تبادل نظر، مجلسِ بسیار بزرگی در کلیسای اعظم برپا شد. ابتدا اُسقف اعظم، نامه پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله را برای مردم قرائت کرد تا نظرات خویش را اعلام کنند. یکی از علمای بزرگ مسیحی به نام «حارثه» تحقیق درباره حقّانیّت پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله را مطرح نمود. اُسقف اعظم فرمان داد تا فرازهایی از صحیفه آدم، صحیفه ابراهیم، صحیفه شیث علیهم السلام، تورات و اِنجیل که در‬ آنها ذکر محمّد و آلِ محمّد علیهم‏‬ السلام به صراحت آمده بود، برای جمعیّتِ حاضر در کلیسا خوانده شود.
با قرائت صُحُف و کُتبِ انبیای پیشین، بر همه روشن شد که به تصریحِ آن متون، پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله از نسل ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام است، و نسلِ وی، از دخترِ اوست. و آنکه خاتَم پیامبران است نامش «محمّد» و نام دیگر او «احمد» است. دین او جهانی است و اختصاصی به فرزندانِ اسماعیل ندارد؛ و آن که منجی بشریّت است، و جهان را پُر از «عدالت» می کند، آخرین فرزند و دوازدهمین جانشین از نسلِ اوست.
پس از قرائتِ این متون، شُبه‏‬ه‬ افکنان و مُنکِران مغلوب شدند ولی باز هم تسلیم نشدند. آن گاه به سرپرستی اسقف اعظم به مدینه آمدند تا از نزدیکْ پیامبرِ خاتم صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله ‬ را ببینند و رفتار و گفتار او را با اوصافی که در کتاب هایشان یافته بودند، بسنجند، اما تا سه روز، نَه رسول خدا صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله ‬ درباره مبحث اصلی با آنان سخن فرمود و نَه آنان با رسول خدا صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله گفت‏وگویی کردند.
در روز سوّم، رسول خدا صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله ایشان را به اسلام دعوت کرد. امّا آنها ضمن اعتراف به تطبیق خصوصیاتِ آن حضرت با ویژگی‏هایِ مذکور در اِنجیل، به بهانه «انکارِ الوهیّت عیسی» از پذیرش دینِ اسلام خودداری کردند. ‬ پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله ‬ در اینباره با آنان مناظره فرمود، اما منکِران باز هم بَراهینِ روشنِ آن حضرت را نپذیرفتند و پیشنهاد مباهَلَه را مطرح ساختند.
در این هنگامه، خدای متعال، «آیه مباهَلَه» را بر پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله فرو فرستاد. رسول خدا هم آنچه را که بر او نازل شده بود، بر آنان قرائت کرد و فرمود: «خداوند به من فرمان داده است که اگر بر سخن خود پای فشردید، درخواست تان را اجابت کنم و با شما مباهَلَه نمایم». دو تن از مسیحیان نجران که بیشتر از همه به حقیقت واقف بودند و از مباهَلَه وحشت داشتند، به همراهانِ خود گفتند: ‬ «اگر با اصحاب و قوم خود به مباهله با ما آمد، با او مباهله می نماییم، چونکه این دلیل است که او پیامبر نیست. امّا اگر فقط با اهل بیتش به مباهَلَه بیاید با او مباهله نمی کنیم؛ چون که او اهل بیتش را در معرضِ خطر قرار نمی دهد مگر آنکه از راستگو بودنِ خود مطمئن باشد». این سخن، مورد تأیید اُسقف اعظم قرار گرفت.
خدای متعال، آرایشِ سپاه اسلام را در مقابل صف‏‬ آرایی مِهتران مسیحیان نَجران، خود به عهده گرفت. بنابراین آیه مباهَلَه، دستورالعمل پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله قرار می گیرد و باید «پسران» و «زنان» و «نفْسِ» خویش را به دلالتِ آیه «أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ» به آوردگاهِ سِترگِ مباهَلَه، همراه خود بیاورد.
با طلوعِ آفتابِ روزِ سه شنبه ۲۴ ذی‬ ‏الحجّة سال نُهم هجری، مطابق با سال ۶۳۱ میلادی، پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله به سمت محلّ مباهله، در حالی‏‬ که امیرمؤمنان ضد السلام به منزله «نفْسِ پیامبر» دوشادوش و دست در دست راستِ پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله و امام حسن ضد السلام در سَمت چپ پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله و امام حسین ضد السلام در آغوش پیامبر، و همه گِرداگِرد شمعِ بی بدیل جمعِ آفرینش؛ ریحانه ملکوت، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام حرکت کردند تا به هم‬ ‏آوردی با بزرگان نصارا، آمین‏‬ گویِ دعایِ محمّد مصطفی صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله باشند.
پنج تَن اطهار علیهم السلام در هاله‬ ای از نور، آرام آرام پیش می آمدند. هستی، چنان غَرقِ تماشایِشان بود که انگار خداوند، بهشت را به معرضِ تماشا گذاشته است. پنج تن اصحاب کِسا علیهم السلام به محل تعیین شده رسیدند و زیر عبا ایستادند. پیامبر، دستِ راست خویش را به سمت آسمان گرفت. سپس انگشتان را از هم باز کرد و در همان حال فرمود: «خدایا، اینان خاندان من و خاصّانِ من هستند. هرگونه بدی را از ایشان دور کن و آنان را پاک گردان.
خدایا، این علی منظور از «نفسی» است؛ و او نزد من همتایِ نفْسِ من است. خدایا، این فاطمه منظور از «نسائی» است و او افضلِ زنانِ جهان است. خدایا، این حَسن و حُسین دو فرزند و نوه من هستند. من با هر کس که با اینان جنگ کند، روی جنگ دارم و با هر کس که با اینان دوست باشد، دوستم».
هنوز مباهله انجام نشده است، امّا آثارِ غضبِ الهی ظاهر گشته و عذاب در حال نازل شدن می باشد. دو نفر از سران مسیحیان نزد پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله آمدند و پرسیدند: ای ابوالقاسم، به وسیله چه کسانی با ما مباهَلَه می کنی؟ حضرت فرمودند: «به وسیله بهترین مردم روی زمین و عزیزترین آنها نزد خداوند عزّوجلّ».
سپس پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله به علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام اشاره کرده و فرمود: «به وسیله اینان». دگربار فرمودند: «آیا لحظاتی پیش این مطلب را به شما خبر ندادم؟ بلی، قسم به آن که مرا به حقّ مبعوث کرده، دستور داده شده‬ ام به وسیله اینان با شما مباهله کنم. اینان هستند پسران و زنان و نفسِ ما». ازاین رو، به دستورِ اسقف اعظم، تصمیمِ قطعی نجرانیان بر تَرکِ مباهَلَه و قبولِ مالیات (= جزیه) بین خودشان تصویب گردید...
هنگامی‏‬ که پیامبر صلی ‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله و اهل ‬ بیت علیهم السلام با همراهی مردم از جایگاه مباهَلَه به مسجد رسیدند، جناب جبرئیل نازل شد و این پیام آسمانی را عرضه داشت: «یا محمّد، پروردگار عزّوجلّ به تو سلام می رساند و می گوید: … ای احمد، به عزّت و جلالم سوگند، اگر تو با کسانی از اهل بیتت که در زیر کِساء بودند با همه اهلِ آسمان و زمین و مخلوقات، مباهله می کردی، آسمان تکه‬ تکه می شد و کوه ها قطعه‬ ‏قطعه می گشت و زمین از هم گسیخته می شد و هیچگاه آرام نمی گرفت مگر آنکه من اراده می کردم».
پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله با شنیدن این پیامِ الهی، به سجده درآمد و چهره بر خاک سایید. سپس دستانش را بلند کرد و در آن حال، سه بار فرمودند: «شُکر خدایی را که نعمت می دهد». سپس فرمود: «لعنت ابدی خدا تا روز قیامت بر کسانی که بر شما خاندان ظلم کنند، و در اجری که خداوند بر آنان واجب کرده نسبت به من کوتاهی کنند».
روزِ فرخنده «مباهَلَه»، پیش از هر چیز، با احیای نبوت و ولایت، پرشکوه ترین و شگفت انگیزترین جلوه از حقیقتِ جاودانی و جهانیِ اسلام، یعنی «نبوّت و خاتمیّتِ نبوی» و «ولایت و امامتِ عَلَوی» است. در روز مباهله، از یک‏سو، حقانیتِ اسلام بر دیگرِ ادیان و عقایدِ تاریخ ثابت شد، و از دیگر سو؛ کادرِ رهبریِ این عقیدتِ انسانی تا آخر روزگار تعیین گردید.
آیه مباهَلَه، عالی ترین مدرک برای حقّانیّتِ امامت و خلافتِ بلافصل علی ضد السلام پس از شهادت جانسوز رسول اکرم صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله می باشد، و هم واضح ترین دلیل بر فضیلت امیرمؤمنان «علی بن ابی طالب علیه‬ ‏السلام» است. چونکه خداوند به پیامبر دستور می دهد که نفْسِ خویش را برای مباهَلَه دعوت کن. بدیهی است که مراد از نفْسِ پیامبر‬ صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله شخصی غیر از خود آن حضرت است، و او علی علیه‏‬ السلام در همه فضائل و کمالات، غیر از نبوّت هم‏رتبه پیامبر و مساوی با ایشان است.
امام هشتم، حضرت رضا ضد السلام آیه مباهَلَه را از جهتِ دلالت بر امامتِ امیرمؤمنان علیه‏‬ السلام بهترین و روشن ترین آیه در قرآن دانسته اند و با استناد به این آیه و عملِ رسول خدا صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله بعد از نزول آن، ثابت می کنند که امیرمؤمنان علیه‏‬ السلام؛ «نفْسِ پیامبر» و با «فضیلت ترین خلقِ خدا» بعد از پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله می باشند.
امیرمؤمنان علی ضد السلام، در شورای شش نفره‬ ای که خلیفه دوم برای انتخاب خلیفه بعد از خود ترتیب داده بود، برای یادآوری حقّ و حقّانیّتِ خود به حاضران، به ماجرایِ نزولِ آیه شریفه مباهَلَه اشاره کردند و خطاب به اعضای شورا فرمودند: «آیا احدی هست که در این فضیلت با من شریک باشد؟» همه اعضای شورا اعتراف کردند که این آیه در شأن حضرتش نازل شده است.
ماجرای شکوهمند مباهَلَه از چند جهت، بر افضلیّتِ خاندان علیهم السلام دلالت دارد:
نخست آنکه: به فرمان الهی، دعوتِ پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله از امیرِ مؤمنان، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن مجتبی و حضرت سیّدالشّهداء امام حسین درود خدا بر آنان باد مبین این حقیقت است که آن بزرگواران، محبوب‏ترینِ افراد نزد رسول خدا صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله بودند، و روشن است که محبوب ترین فرد نزد پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله، با فضیلت ترین افرادِ امّت پیامبر صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله ‬ هم خواهد بود.
دوّم: دعوت رسول خدا صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله از خاندان علیهم السلام برای مباهَلَه با دشمنانِ دین، نشان از رفعت و عظمتِ جایگاه و جلالت ایشان نزد خدا دارد. چونکه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از میان بانوان و خویشاوندان خود، تنها امیرِ مؤمنان ضد السلام، حضرت فاطمه علیهاالسلام، امام حسن مجتبی علیه‏ السلام، و امام حسین علیه‏‬ السلام را برگزیده و اَحدی از بنی هاشم و خویشاوندان و همسرانِ خویش را در این امر با آن بزرگواران شریک نساخته، تا چه رسد به اصحاب و سایر مسلمانان!
سوّم: یکی دیگر از وجوهِ دلالتِ واقعه مباهَلَه بر افضلیّتِ خاندان علیهم السلام یاریِ دین خدا به دست ایشان است.
زمانی که رسولِ خدا صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله با خاندان خویش برای مباهَلَه خارج شدند، به ایشان فرمودند: «هرگاه من نفرین کردم، شما آمین بگویید».‬ این جریان به خوبی نقشِ خاندان علیهم السلام را هم در ثبوتِ نبوّت و راستیِ گفتارِ رسول خدا صلی‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله روشن می کند، و هم مبین آن است که اگر دشمنانِ دین خدا، با ایشان وارد مباهَلَه می شدند، خداوند به واسطه خاندان علیهم السلام دشمنانِ شریعت و دینِ خویش را خوار و نابود می کرد. ‬ بدیهی است کسی که چنین جایگاهی در مباهله انبیا علیهم السلام داشته باشد، به یقین؛ برتر و با فضیلت تر از کسانی است که از این جایگاه برخوردار نیستند.
از این ‏رو، آیه مباهَلَه بر افضلیّت امیرِمؤمنان در بین امّت دلالت دارد و بنا بر اتّفاقِ همه مسلمانان، کسی سزاوار و شایسته امامت است که با فضیلت تر باشد و این حقیقتی است که حتّی اشخاص متعصّبی چون ابن تیمیه بدان اقرار و اذعان دارند. ‬ بدون شک هیچ ‏کس به اندازه پیامبر گرامیِ اسلام علیهم السلام نگران آینده مسلمانان نبوده است. آن حضرت کسی است که رنج مسلمانان برایش بسی سخت و در هدایتِ آنان بسیار حریص و نسبت به مؤمنانْ دل‏سوز و مهربان است. از همی‬ن‏‬ رو، همه مسلمانان باور دارند که رسول خدا صلی ‏‬ الله‬ ‏علی‬ه‬ ‏و‬ ‏آله در انتهای عمر، دو یادگارِ ماندگار و رهایی‏بخشِ امّتِ اسلام از گمراهی را که هیچگاه از یک‏دیگر جدا نمی شوند به جای نهاد.
همه می دانند که آن حضرت رمزِ ماندگاری اسلام و رشد و بالندگی مسلمانان، و رهایی از گمراهی و پراکندگی و نابسامانیِ آنان را تنها در دو چیز می داند:
۱ چنگ زدن به ریسمانی استوار، برکشیده از آسمان تا زمین، یعنی «قرآن».
۲ پناه بردن به کَهف حَصین و دِژ استوارِ دین، یعنی «اهل ‬ بیت علیهم‏السلام».
این گونه است که بزرگداشت و نکوداشتِ مباهَلَه، نماد و نِمود روشنی است از تعظیمِ قرآن و تکریمِ خاندان علیهم السلام.
اینک وظیفه هر مسلمانِ آگاهی است که با گرامیداشت و بزرگداشتِ این روز عزیز و مهمّ، هر چند قدمی کوچک، در راه اعتلای عزّت و عظمت و حقّانیّت اسلام و خاندان علیهم السلام بردارد.
باشد که جاودانگی این پیروزی بزرگ را با ظهور و برگزاری حکومتِ شکوهمندِ عُصاره خلقت، موعودِ موجود، حضرت بقیّه‬ ‏اللّه‏ الاعظم، امام زمان عَجّلَ الله تَعالی فَرَجَهُ الشّریف، شاهد و ناظر باشیم.
ماجرای مباهَلَه در کتاب‏هایِ پُرشماری از منابع شیعه و اهل سنت رقم خورده است. بعضی از آنها عبارتند از:
بحارالانوار؛ ج ۲۱، صص ۲۸۰ ۳۵۴. اقبال الاعمال؛ صص ۳۱۰ ۳۴۸. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ شیخ مفید، ج ۱، ص ۱۶۹، دارالمفید.
الکشّاف؛ زمخشری، ج ۱، ص ۲۸۳. تفسیر الرازی؛ فخررازی، ج ۴، ص ۲۴۰.
صحیح مسلم؛ مسلم النیشابوری، ج ۱۲، ص ۱۲۹، ح ۴۴۲۰.
فتح الباری؛ (شرح صحیح البخاری)، ابن حجر عسقلانی، ج ۷، ص ۷۴.
الاحتجاج شیخ طبرسی، ج ۱، ص ۱۹۴.
الصواعق المحرقه، احمد بن حجر الهیتمی، ص ۱۵۶.
تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج ۴۲، ص ۴۳۲.

1399/05/24
22:18:30
5.0 / 5
2066
تگهای خبر: ادیان , اسلام , امام , پیامبر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۵ بعلاوه ۴
عطر حرم

atreharam.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر حرم محفوظ است

عطر حرم

عطر و ادکلن و اسانس