نشست نقد و بررسی كتاب استادان و نااستادان، اخلاق در دانشگاه ؛

شیوه ارتقا استاد باید ضابطه مند باشد، دانشگاه مسئولیت اجتماعی دارد

شیوه ارتقا استاد باید ضابطه مند باشد، دانشگاه مسئولیت اجتماعی دارد به گزارش عطر حرم محمدرضا كلاهی اظهار داشت: علم جدا از زمینه بی مفهوم است و دانشگاه مسئولیت اجتماعی دارد و باید در مسائل جامعه اش مداخله كند.


به گزارش عطر حرم به نقل از مهر، ششمین نشست از مجموعه نشست های «فرهنگ و دانشگاه» روز گذشته دوشنبه پانزدهم مهرماه در سالن سرای كتاب برگزار گردید. این نشست كه به نقد و بررسی كتاب «استادان و نااستادان، اخلاق در دانشگاه» اختصاص یافته بود با حضور سعید غیاثی ندوشن مترجم كتاب و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، محمدرضا كلاهی عضو هیئت علمی پژوهشكده مطالعات فرهنگی و امیر حسین خداپرست عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه برگزار گردید. در ابتدای این نشست غیاثی با اشاره به اینكه از چند جهت باید از پژوهشكده قدردانی كرد اظهار داشت: یكی به علت اینكه شرایطی بوجود آورده است كه آثاری كه در حوزه آموزش عالی ترجمه یا تألیف می شوند منتشر شوند. مهمتر از آن در حوزه مطالعات آموزش عالی كارها و آثار مفیدی را منتشر نموده و امروزه بعنوان یك مرجع قابل اتكا است. ایشان در ادامه بعنوان اصلی كتاب اشاره نمود و اظهار داشت: اگر بخواهیم عنوان اصلی كتاب را ترجمه تحت الفظی نماییم باید آنرا «فرشتگان و شیاطین (دیوان)» ترجمه نماییم. اما در كوران ترجمه فهرستی از معادل های این واژه ها را با دوستان متخصص این حوزه در بین گذاشتم و با عنایت به آگاهی از كتاب استاد آذرنگ این عنوان (استادان و نااستادان) را لحاظ كردیم كه در ابتدای كتاب هم به كتاب استاد آذرنگ اشاره كرده ام. عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اضافه كرد: این كتاب متمركز بر اخلاق استادان و دانشگاهیان و رفتار آنها با محوریت استاد است. توسط این كتاب بعضی از اموری كه در وهله نخست عادی به نظر می رسند به چالش كشیده می شوند همچون اینكه چه میزان ارزشیابی های ما بر آن چیزی كه تدریس كرده ایم. می نماییم مبتنی است. ایشان در ادامه با اشاره به اینكه كتاب به چهار مؤلفه اشاره می كند اظهار داشت: در كتاب چهار مؤلفة انگیزه، سازماندهی، شفاف سازی و تعمیم برای رفتار استادان برشمرده شده است. انگیزه به این معنا كه تا چه مقدار استادان می توانند دانشجو را تحریك كنند تا به پویایی برسند. دیگر اینكه چقدر توانسته اند محتوای عرضه شده را برپایه نظام دانشگاهی عرضه كنند. به قول غیاثی: شفاف سازی هم به این معنا است كه محتوایی شفاف برای دانشجویان عرضه نماییم و آنها را سردرگم نكنیم. تعمیم هم به این مفهوم است كه باید نگاهی كلان محور برای دانشجویان عرضه نماییم. در ادامه غیاثی به بخش های دیگر كتاب همچون آموزش اشاره نمود و اظهار داشت: آموزش در این كتاب برپایه شایستگی است و غیر از این را اخلاقی نمی داند. ساختار كتاب درصدد است نشان دهد یك استاد از منظر زندگی، آموزش، تحقیق و خدمت چه نقشی باید داشته باشد. در ادامه این نشست امیر حسین خداپرست عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه با اشاره به اینكه كتاب از اهمیت زیادی برخوردار می باشد اظهار داشت: این كتاب در نوع خود كتاب مهمی است و در زمان انتشار كتاب بسیار برانگیزاننده ای بوده و بحث های زیادی را با خود داشته است. اشكالاتی ویرایشی در متن دیده می شود كه امیدوارم در ویراست های بعدی اصلاح گردد. عضو هیئت علمی مؤسسه حكمت و فلسفه خاطرنشان كرد: مبحث این كتاب اخلاق حاكم بر استادان دانشگاه است و از مهمترین و كلی ترین نكات تا جزئی ترین نكات مانند نمره دادن را مورد توجه قرار داده است. اما این كتاب از دو جهت یكی از نظر موضوعی و دیگری اهمیت كتاب برای ما مهم می باشد. وی ادامه داد: در نخستین مواجهه ام با این كتاب دریافتم كه در این امور ما در دنیا تنها نیستیم و دیگران هم در مصیبت های دانشگاهی با ما شریكند. اما این كتاب چرا برای ما مهم است؟ ابتدا اینكه در كتاب سه بعد دانشگاه (تحقیق، تدریس و همكاری دانشگاهی) از هم تفكیك شده است. در بعد تحقیق، اخلاق تحقیق و در بعد تدریس، اخلاق تدریس و در بعد همكاری دانشگاهی، اخلاق همكاری دانشگاهی مورد توجه قرار گرفته است و در همه اینها چند مساله به بحث گذاشته شده است. خداپرست برای نمونه به بعضی از این مسائل اشاره نمود و اظهار داشت: از میان این مباحث یكی آوردن نام استاد بر روی مقاله است كه در كتاب به آن اشاره شده است. در ایران رسم است كه حتی اگر دانشجو مقاله ای مستخرج از رساله اش بنویسد اسم استاد را باید بر روی آن بیاورد. در كتاب آمده است كه استادان نباید اسم خویش را بر كاری كه به قلم آنها نیست بیاورند. وی ادامه داد: در كتاب همینطور این هم آمده است كه گاهی استادی مرتكب تخلفی می شود اما مشخص نمی گردد كه با او چه برخوردی شده است. ما در ایران هم با این پدیده مواجه ایم و استادانی داریم كه تخلف كرده اند اما برخورد با آنها اصلاً مشخص نشد. خداپرست خاطرنشان كرد: نویسنده درباره تدریس، برنامه درسی را مطرح می كند و اعتقاد دارد كه نداشتن برنامه به شیوه سیال بودن ذهن منجر می شود و كلاسی را بوجود می آورد كه از یك جا به جایی دیگر می رود و در نهایت چیزی عاید دانشجو نمی گردد. ایشان در ادامه اظهار داشت: نكته سوم مربوط به همكاری دانشگاهی است. نویسنده اعتقاد دارد كه فردی كه در دانشگاه استخدام می شود فقط وظیفه اش درس دادن نیست بلكه وقت هایی را باید به تعامل با دیگر همكاران و دانشجویان اختصاص دهد. در همین راستا ما در دانشگاه های خودمان می بینیم كه افرادی استاد دانشگاه هستند كه مثلا اگر برای طرح شان ۱۵۰ صفحه باید بنویسند، این مقدار به ۱۵۹ صفحه رسیده باشد می گویند كه دستمزد ۹ صفحه اضافه را باید به ما پرداخت كنید و این با روحیه همكاری دانشگاهی سازگار نیست. عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه اضافه كرد: در قسمت دیگری از كتاب به فرایند جذب هیئت علمی اشاره شده است برخلاف آنچیزی كه در این جا برپایه فراخوان از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انجام می شود. نویسنده می گوید این امر باید به صورت دعوت از واجدین شرایط برای آن پست صورت گیرد و حتی آورده است كه به افرادی كه برای جذب دعوت نشده اند باید توضیح داده شود كه چرا دعوت نشده اند. خداپرست در ادامه خاطرنشان كرد: این كتاب در واقع دستنامه یك استاد دانشگاه است كه در آن آمده است كه یك استاد دانشگاه چه وظایفی باید داشته باشد و از چه اموری باید دوری كند. همینطور نقطه قوت كتاب این است كه بر تمایز بین پژوهش و تدریس تاكید می كند و می گوید كه اینها اقتضائات خاصی دارند. اما نقطه ضعف آن هم این است كه حتی به صورت سطحی هم به محدوده خاص اخلاق استاد نمی پردازد. شیوه مطلوب استاد دانشگاه یك سری شرایط دارد. نویسنده در هیچ جا به اینكه شرایط نهادی برای این امر اشاره نمی نماید. او در آخر به بیان اینكه شیوه ارتقاء باید ضابطه مند باشد اظهار داشت: اساساً شیوه ارتقا باید ضابطه مند باشد و این بی ضابطگی را كه در مواردی چون كار نكردن استاد یا ناتوانی وی در تدریس و تحقیق و انجام تخلف و غیره دیده می شود و از قضا ارتقاء می گیرد را به مثابه صدمه جدی بگیریم و برایش چاره عرضه دهیم. محمدرضا كلاهی عضو هیئت علمی پژوهشكده مطالعات فرهنگی و اجتماعی دیگر سخنران این نشست سخنان خویش را در دو بخش یكی دلالتی كه مباحث این كتاب می تواند با دانشگاه و جامعه ایران داشته باشد و دوم تعاریف كتاب و محتوای آن شروع كرد و اظهار داشت: كتاب بسیار روان و خوشخوان و قابل استفاده می باشد. وقتی كتاب را خواندم دیدم وضعیتی كه در ایران هست در امریكا هم هست. این كتاب در امریكا مورد توجه متفكران قرار گرفته بود و بحث های زیادی را مطرح كرده بود. همینطور نویسنده از اعتبار بسیار بالایی برخوردار می باشد و در یكی از معتبرترین جاهای آموزشی جهان فعالیت می كند. ایشان در ادامه با اشاره به عبارت دانشگاه واقعی اظهار داشت: دانشگاه واقعی دانشگاهی است كه دارای مجموعه ای از خصوصیت های آرمانی است كه در ذهنمان داریم. مثلاً اینكه استادش سرموقع به كلاس بیاید و غیره. وقتی با این قضاوت به سراغ دانشگاه های خودمان می روریم به این نتیجه می رسیم كه ما دانشگاه نداریم. كلاهی اضافه كرد: این كتاب بین دانشگاه آرمانی و واقعی خلط می كند. مساله ای كه این تصویر دارد آن است كه اصولاً وجه انسانی از این دانشگاه آرمانی زدوده شده است. به این مفهوم كه انسان فقط یك سوژه عقلانی نیست و امیال دیگری هم دارد. وی با بیان دوگانه میل و عقل و بیان دیدگاه اسپینوزا سخنان خویش را ادامه داد و اظهار داشت: امروزه در ایران كسانی فیلسوف تر به نظر می رسند كه بیشتر از مفسده ها ابراز انزجار كنند. ایراد اصلی اینچنین موضع گیری ها این است كه خودش را بی نیاز از تحلیل می داند چون كه همه چیز را منتج از عملكرد فردی می داند. كلاهی با اشاره به اینكه بخشی از كتاب به توصیف دانشگاه می پردازد اظهار داشت: در كتاب هم توصیف مثبت داریم و هم توصیف منفی اما من در اینجا به توصیف های منفی اشاره می كنم. اینها نمونه هایی از دانشگاه واقعی است؛ دانشگاه واقعی دانشگاهی است با تمام نقصها و ایرداهایش. اگر این جنس از نقصها را انحراف افراد بدانیم هیچ وقت به راه درست دست نخواهیم یافت. كلاهی با تفكیك نصیحت و نقد اضافه كرد: در نصیحت حرف جدیدی وجود ندارد اما در نقد ما به یك نتیجه و حرف جدید می رسیم كه راهگشاست. او همینطور با بیان رویكرد ذره گرا و رویكرد زمینه مند اظهار داشت: كتاب نگاهی ذره گرا دارد و بنابراین در موضع نصحیت كننده باقی مانده است و به موضع نقد نرسیده است. این جنس از نصیحت این خطر را دارد كه علت اصلی را بپوشاند و دائم به مسائل فردی بپردازد و فرد را مقصر بداند. درصورتیكه مساله ناشی از مناسبات اجتماعی است نه فردی. وی در بخش دیگری از سخنانش به محتوای كتاب اشاره نمود و اظهار داشت: در كتاب رابطه استاد و دانشجو یك رابطه یكطرفه است درصورتیكه موقعیت كلاس و تدریس یك موقعیت مشاركتی است. دانشجو جایی كه می تواند بپرسد و قانع نشود سوژگی دارد. نگاه خطی بخشی از ذره نگری است كه نویسنده به آن معتقد می باشد. عضو هیئت علمی پژوهشكده مطالعات فرهنگی و اجتماعی خاطرنشان كرد: موضع سوم این است كه نویسنده اعتقاد دارد كه دانشگاه هیچ مسئولیت اجتماعی ندارد. وی دانشگاه را عرصه ذهنیت می داند و رابطه با جامعه را بی مفهوم می داند كه این همان نگاه ذره گرایی است. درصورتیكه علم جدا از زمینه بی مفهوم است و دانشگاه مسئولیت اجتماعی دارد و باید در مسائل جامعه اش مداخله كند. گفتنی است نشست های فرهنگ و دانشگاه دوشنبه های هر هفته با همكاری موسسه خانه كتاب در ساعت ۱۶ تا ۱۸ در سالن سرای كتاب مؤسسة خانه كتاب برگزار می گردد.

1398/07/16
15:17:15
5.0 / 5
5090
تگهای خبر: آموزش , دین , فرهنگ , فناوری
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۳
عطر حرم

atreharam.ir - حقوق مادی و معنوی سایت عطر حرم محفوظ است

عطر حرم

عطر و ادکلن و اسانس