یادداشتی از عبدالله محمدی؛
امتداد اجتماعی مباحث معرفتی، تبعات پذیرش نسبیت گرایی
به گزارش عطر حرم مباحث معرفت شناختی، انتزاعی ترین و به ظاهر كم كاربردترین مبانی شمرده می شود. در حالیكه هر كدام از مطالب آن در عینی ترین ساحتهای زندگی و حیات اجتماعی تأثیرگذار است.
به گزارش عطر حرم به نقل از مهر، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله محمدی، استادیار مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ایران در یادداشتی با عنوان ا«متداد اجتماعی مباحث معرفتی» به باور نادرست برخی راجع به عدم تأثیر مباحث معرفتی در حوزه اجتماع پرداخته است؛ گاهی گمان می شود مباحث معرفتی بخصوص مطالب فلسفی در حوزه ذهن و مفاهیم باقی مانده و تأثیر ایجابی یا سلبی در اجتماع ندارد. بنابراین فعالان فرهنگی برای اصلاح و تربیت اجتماع منحصراً باید بر حوزه عمل متمركز شوند. نادرستی این مدعا برای اساتید كه بر رابطه طرفینی اندیشه و عمل، مبدئیت معرفت برای اراده و عمل و... واقفند، روشن است. در این نوشتار نادرستی این مدعا را برای دانشجویان و طلاب جوان در چارچوب چند مثال نشان خواهیم داد: مباحث معرفت شناختی، انتزاعی ترین و به ظاهر كم كاربردترین مبانی شمرده می شود. در حالیكه هر كدام از مطالب آن در عینی ترین ساحتهای زندگی و حیات اجتماعی تأثیرگذار است. یكی از سرفصلهای معرفت شناسی، نسبیت و شكاكیت است. اگر كسی دستیابی به معرفت را انكار كند، هیچ معرفتی قداست و یا برتری بر دیگر معرفت ها نخواهد داشت. تفاوتی میان قانون الهی و قانون بشری نخواهد بود، چونكه هیچ گاه نمی توان امری را با یقین به دین نسبت داد. به همین ترتیب اگر كسی كثرت گرایی معرفتی را بپذیرد، نظام معرفتی دینی با نظام معرفتی غیردینی و هم الگوی حاكمیت طاغوت با حاكمیت الهی تفاوتی نخواهد داشت. علاوه بر آن، بر فرض پذیرش حكومت دینی، ترجیحی میان حكومت اسلامی و حكومت مسیحی یا یهودی نیست، چونكه هیچ كدام ترجیح معرفتی بر یكدیگر ندارند. نسبیت معرفتی، نسبیت اخلاقی را به دنبال خواهد داشت. در نسبیت اخلاقی، ارزشهای اخلاقی دائرمدار سلیقه و قرارداد بوده و هیچ ترجیح واقعی بر یكدیگر ندارند. همان گونه كه هیچ معلمی حق ندارد، سلیقه خود نسبت به یك غذا را بعنوان اصل تربیتی به دانش آموزانش بیاموزد، هیچ استادی حق ترویج ارزشهای اخلاقی را ندارد، چونكه این ارزشها مبین سلیقه شخصی هستند. به همین ترتیب همان گونه كه نزاع دو شخص بر سر رنگ لباس، غیرعاقلانه است، نزاع بر سر ارزشهای اخلاقی هم نابخردانه تلقی می شود. در نتیجه امر به معروف و نهی از منكر، قیام انبیاء برای تحقق اخلاق، هم امری جاهلانه شمرده می شود چه رسد به خون ریختن و جان دادن برای اخلاق! یكی دیگر از شئون نسبیت معرفت شناختی، هرمنوتیك فلسفی است كه طبق آن هیچ قرائتی بر قرائتهای دیگر برتری ندارد. در این صورت تلاش تمام كسانی كه تلاش دارند نظام حكومت اسلامی یا ولایت فقیه را از متون قرآن و روایات استنباط كنند، بی فایده است، چون طرفدار هرمنوتیك می تواند پاسخ دهد، این فهم شخصی شماست كه بر فهم مخالفین ولایت فقیه از قرآن برتری ندارد. هرمنوتیك فلسفی در مقابل قیام جهانی امام زمان(عج) هم می ایستد. طبق روایات، رنج حضرت ولی عصر(عج) از حضرت رسول(ص) بیشتر است، چونكه مخالفان پیامبر فقط چوب و سنگ می پرستیدند، ولی امام زمان(عج) به آیات الهی، احتجاج می فرمایند. اما برخی عالم نمایان در مخالفت با ایشان ادعا می كنند ما فهم دیگری داریم! هر دو تفسیر می توانند معتبر باشند و هیچ كدام بر دیگری ترجیحی ندارد. «إن قائمنا إذا قام استقبل من جهل الناس أشد مما استقبله رسول الله ص من جهال الجاهلیة قلت و كیف ذاك قال إن رسول الله ص أتی الناس و هم یعبدون الحجارة و الصخور و العیدان و الخشب المنحوتة و إن قائمنا إذا قام أتی الناس و كلهم یتأول ضد كتاب الله یحتج علیه»(غیبت نعمانی، ص۲۹۷) همینطور هیچ قرائتی را در نسبت سنجی حقوق بشر، دموكراسی، فمنیسم، اقتصاد سرمایه داری و... با قرآن نمی توان بر دیگر تفاسیر ترجیح داد. به عبارت دیگر هر یك از نظام های پیش گفته را می توان برداشتی از اسلام و قابل جمع با آن قلمداد كرد.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب