سفیدخوش:
شاعرانگی در یونان باستان، سیاست ورزی و دین ورزی محسوب می شد
به گزارش عطر حرم میثم سفیدخوش اظهار داشت: شاعرانگی در یونان باستان، سیاست ورزی و دین ورزی محسوب می شد و هر انسانی كه می خواست كار دینی انجام دهد، باید مناسبتی با شاعرانگی پیدا می كرد.
به گزارش عطر حرم به نقل از مهر، اخیرا انتشارات ققنوس كتاب «رمانتیسم آلمانی» نوشته ی فردریك بیزر را با ترجمه ی سید مسعود آذرفام راهی بازار نشر كرده است. این كتاب شامل ده جُستار است كه به شرح و بسط زوایای مختلفی از مرحله ی نخست تكوین رمانتیسم آلمانی و رابطه ی پیچیده ی آن با جنبش هایی چون «روشنگری» و «طوفان و تلاطم» می پردازد. بیزر رویكردهای متداول در تفسیر رمانتیسم آلمانی را نقد می كند و بر آن است كه رمانتیسم آلمانی ضدروشنگری، ضدعقل باوری و ضدسیاسی نبوده، بلكه حتی جنبه های ادبی و زیبایی شناختی آن اساساً اسبابی در خدمت تحقق اهداف متافیزیكی، اخلاقی و سیاسی بوده اند. نشست هفتگی شهر كتاب در روز سه شنبه ۲۶ شهریور به نقد و بررسی كتاب «رمانتیسم آلمانی» اختصاص داشت و با حضور میثم سفیدخوش، سید مسعود حسینی و سید مسعود آذرفام در مركز فرهنگی شهر كتاب اجرا شد. روشنگریِ روشنگری سید مسعود آذرفام اظهار نمود: اگر رمانتیسم را پاسخی به روشنگری بدانیم. همانطور كه از روشنگری انگلیسی، فرانسوی و آلمانی سخن می گوییم، می توانیم از رمانتیسم انگلیسی، فرانسوی و آلمانی سخن بگوییم كه هر یك با عنایت به تجارب تاریخی شان مضامین مختلفی دارند. برای مثال انگلستان با تجربه ی انقلاب صنعتی و فرانسه با تجربه ی انقلاب فرانسه مضامین رمانتیسم را بر می سازد. به تعبیر لاوجوی ما با رمانتیسم ها مواجهیم و نه یك رمانتیسم. هر یك از این رمانتیسم ها خاصیت های خاصی دارند. برای نمونه رمانتیسم فرانسوی بیشتر جنبه ی اجتماعی داشته و جنبه ی ادبی آن متأخرتر بوده است. همچنین، رمانتیسم آلمانی همانطور كه رودلف آرنهایم هم اشاره می كند از ابتدا یك جهان بینی بوده است. رمانتیسم آلمانی به سه دوره تقسیم می شود: رمانتیسم اولیه یا ینا، رمانتیسم والا یا هایدلبرگ و رمانتیسم متأخر. وی وضیح داد: رمانتیسم اولیه دوره ای تاریخی در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم است كه ادای سهم كنندگان آن شلینگ، شلایرماخر، برادران شلگل و نوالیس هستند. اصطلاح رمانتیسم برین را برای نخستین بار در ۱۹۵۳ مطرح می شود و معمولاً با عنوان رمانتیسم هایدلبرگ مشهور است. نمایندگان اصلی این دوره آخیم فن آرنیم و برادر زن او كلمنس برنتانو است. در نهایت رمانتیسم متأخر دوره ای تقریباً سی ساله در قرن نوزدهم است كه محدودیت جغرافیایی خاصی نداشته است و از نظر ادبی و هنری بسیار غنی بوده است. بیزر در این كتاب به دوره ی نخست رمانتیسم آلمانی پرداخته است. وی افزود: در بحث مكتب رمانتیسم دو شرح كلاسیك و بنیادین وجود دارد. یكی «مكتب رمانتیسم» رودولف هایم كه بیشتر به مبانی فلسفی رمانتیسم می پردازد. دیگری كتاب «عصر شكوفایی رمانتیسم» است كه بیشتر به جنبه های ادبی رمانتیك می پردازد. كارهای مهمی در شرح این آثار یا در این عرصه وجود دارد. اما نقطه ی عطف كتاب بیزر این است كه او می خواهد تفسیر رودولف هایم را احیا كند و گاهی از هایم نیز جلوتر می رود. آذرفام اظهار داشت: بیزر در این كتاب نسبت روح رمانتیسم و ایده آلیسم را بررسی می كند. با اینكه هگل جوان خودش جزو رمانتیك ها است، كسانی كه به تبع او كار كرده اند، رمانتیسم را در مقابل ایده آلیسم قرار می دهند. یعنی اینان به تباین میان رمانتیسم و ایده آلیسم قائل اند. اما بیزر در این كتاب می خواهد روی قرابت های رمانتیسم و ایده آلیسم دست بگذارد. او از این كار سه هدف را دنبال می كند. نخست می خواهد مطالعه ی رمانتیسم را از انحصار پژوهشگران ادبی در بیاورد و نشان بدهد كه رمانتیسم بحث بسیار گسترده تری است و اگر از تعبیر ماركسیستی روبنا و زیربنا استفاده نماییم، روبنای آن ادبیات و هنرش است. دومین هدف او نسبتی است كه خصوصاً پژوهشگران قرن بیستمی میان رمانتیسم و پست مدرنیسم قائل می شوند. او می خواهد نشان بدهد كه گرچه رمانتیسم به نحوی با پست مدرنیسم قرابت دارد، از ابعاد بسیار مهمی، گسست های مختص خودش را دارد. او همچنین، در كنار اینها نقاط اشتراك میان رمانتیك های اولیه را می یابد و آنرا تحت بحث مشخصه نشان داده است. وی درباره ی نقاط عطف این تفسیر اظهار داشت: بیزر بر نسبت روشنگری و عقل و رمانتیسم تاكید می كند. آیزایا برلین در «ریشه های رمانتیسم» رمانتیسم را حمله ای به روشنگری می خواند. این در شرایطی است كه بیزر بر این باور است كه در جنبش رمانتیسم مفاهیمی وجود دارد كه به تعبیری آنرا روشنگریِ روشنگری می كند. به این معنا كه این جنبش نه تنها از روشنگری نمی گسلد، در بسیاری جهات آنرا رادیكال می كند. از دیگر سو، بیزر استدلال می كند كه تقابل میان زیبایی گرایی و عقل گرایی/عقل باوری، تقابلی پیچیده است و نمی توان آنرا از سنخ تضاد دانست. آذرفام در ادامه به مفهوم شعر نزد رمانتیك های اولیه، نسبت میان پست مدرنیته و رمانتیسم از نظر بیزر اشاره نمود و گفت: آخرین محور بحث بیزر بُعد سیاسی رمانتیسم است. او قبلاً در این عرصه دو كار جدی دارد. یكی «روشنگری، انقلاب و رمانتیسم» و دیگری «نوشته های رمانتیك های آلمانی» كه برگردان مجموعه ای از كارهای نوالیس و شلگل و شلایرماخر است. در نهایت، بیزر در این كتاب نشان داده است كه سیاست برای رمانتیك ها مهم بوده است و هنر و ادبیات روساخت ایده آل های سیاسی و عملی آن بوده اند. رمانتیسم اولیه آلمانی برای زمانه ما سید مسعود حسینی اظهار نمود: قبل از این، در زبان فارسی كتاب های زیادی در مورد رمانتیسم نداشتیم و پژوهش های زیادی در این عرصه انجام نشده است. به نظرم، ورود چنین كتابی به فضای فكری ما باید هم از جنبه ی آكادمیك و پژوهشی و هم از جنبه ی ارتباط آنها با فضای فكری، فرهنگی و سیاسی مان بررسی شوند. در جنبه ی پژوهشی و آكادمیك این اثر باید توجه داشت كه رمانتیسم به منزله ی جریانی فلسفی، ادبی، هنری تا امروز در خوانش ما از ایده آلیسم آلمانی، از كانت تا هگل، حلقه ای گم شده بود. احتمالاً با پژوهش در آرای افرادی چون شلگل، شلایرماخر، نوالیس می توانیم ریشه های اندیشه ی هگل و شلینگ را پی گیری نماییم. در جنبه ی ارتباط میان این ایده ها و خودمان نیز، رمانتیسم آلمانی مباحثی را طرح می كند كه به نحو سلبی و ایجابی برای ما مفید می باشد. این مباحث می توانند هم انتقادی از وضعیت موجود باشند و هم كمكی برای برون رفت از آن. این خصوصاً در جنبه ی سیاسی رمانتیسم آلمانی مهم خواهد بود. ایشان سپس بخش هایی از كتاب را روخوانی كرد و در مورد ترجمه اظهار داشت: من كتاب را از ابتدا تا اختتام خواندم و معتقدم كه با همین شكل و صورت كنونی خواندنی است و می توان از آن یاد گرفت، گرچه معتقدم اشكالاتی در آن هست. در خوانش متن به اشكالاتی برخوردم كه بعضی از آنها را گوشزد می كنم تا هم حضار اطلاع پیدا كنند و هم مترجم در صورت صلاحدید بتواند آنها را اعمال نماید. برای نمونه، كتاب تقدیم نامه ای دارد كه در ترجمه حذف گردیده است. ادب حكم می كند كه تقدیم نامه آورده شود. در مورد عنوان كتاب، تشتتی میان جلد و متن كتاب هست. عنوان فرعی كتاب «مفهوم رمانتیسم آلمانی اولیه» است، اما در كتاب بارها «رمانتیسم اولیه ی آلمانی» قید شده است. با عنایت به اینكه این كتاب به رمانتیسم اولیه می پردازد، بهتر بود همه جا به «رمانتیسم اولیه ی آلمانی» ترجمه می شد. اگر رمانتیسیزم را به رمانتیسم ترجمه می نماییم، بهتر است كلاسیسیزم را هم كلاسیسم یا چیزی شبیه این ترجمه نماییم. سالروز مرگ شلینگ به اشتباه ۱۸۴۵ عنوان شده است در صورتیكه وی در ۱۸۵۴ درگذشته است. مجله ی «آتونئیما» در این كتاب «آتنیوم» برگردان شده است. اصطلاح دیسكورس به گفتمانی ترجمه شده است. این در شرایطی است كه دیسكورس در اینجا «استدلالی» است. وی بعد از برشمردن برخی از اشكالات ترجمه، ویرایش و همین طور اشاره به وجود اشتباهاتی در متن اصلی كتاب بیزر، گفت: این كتاب برای ما ایرانیانی كه امروز به فلسفه مشغولیم حتی از پژوهش های آكادمیك مهم تر است. رمانتیسم آلمانی از اسپینوزا، كانت، فیشته تأثیر پذیرفته است. اسپینوزا مفهوم طبیعت را به مثابه عرصه ی الهی مطرح كرده است. طبیعت از نظر اسپینوزا خدا است. بنابراین، طبیعت برای رمانتیسم ارج وقرب بسیاری یافت. به خصوص در دهه ی هشتاد سده ی هجدهم خیلی ها اسپینوزایی شده بودند. اما فقط بعدازاینكه یاكوبی معلوم كرد لسینگ اسپینوزاگرا بوده است، بقیه تقیه را كنار گذاشتند و به اسپینوزاگرایی شان اعتراف كردند. حسینی افزود: كانت برای هر فیلسوفی پس از او مهم می باشد، ولی ایده ی ارگانیسم در نقد سوم خیلی برای رمانتیك ها مهم شد. همین طور فیشته ایده ی من به مثابه فعالیت محض را بیان نمود. درعین حال، همانطور كه بیزر اشاره می كند، رمانتیك ها به واقع، از «فایدروس» و «ضیافت» افلاطون متأثر بودند. یعنی زیبایی برایشان مقوله ای متافیزیكی بود و نه ادبی و زیباشناختی به معنای رایج آن. این محقق و نویسنده كشورمان در ادامه قطعه ای به نام «متقدم ترین طرح نظام ایده آلیزم آلمانی» را خواند كه در مورد برنامه های شلینگ، هگل و هولدرلین در بیست سالگی بود. او توضیح داد كه به باور اینان، اگر دولت ارگانیك شكل بگیرد، در آن انسان در طول پیشرفت طبیعت فیلسوف و سپس هنرمند می شود. در این مرتبه بندی، هنرمند بالاتر از فیلسوف قرار گرفته است. هنرمند می تواند اساطیر را عقلانی كند و فیلسوف را متوجه جنبه ی حسی امور كند. درنهایت، او سخنان خودرا با تاكید بر این نكته به انتها رساند كه زیبایی شناسی برای رمانتیسم مسخره بازی هنر نبود، بلكه كاری سیاسی بود. سه گانه ی خرد، زیبایی، دیانت میثم سفیدخوش اظهار نمود: به گمانم رابطه ی میان سیاست، زیبایی شناسی و دیانت تا اندازه ی زیادی تَشكل جنبش رمانتیك را توضیح می دهد. ارسطو در آغاز «اخلاق نیكوماخوس» اشرف دانش ها را دانش شهر می داند. چونكه دانشمند شهر تشخیص می دهد هر صاحب فن و حكمتی در شهر باید چه كند. همین گزاره كه با تعابیر مختلف در آثار افلاطون هم هست، دستاویز سنت متافیزیكی برای ادعایی بزرگ مقابل جریان رقیب بوده است. وی توضیح داد: سنت پیشامتافیزیكی در یونان آتنی، تدبیر شهر به یاری شعر و هنر است. شعر و هنر، فعالیت غیرسیاسی و غیردینی تلقی نمی شد. شاعرانگی در یونان باستان، سیاست ورزی و دین ورزی محسوب می شد و هر انسانی كه می خواست كار دینی انجام دهد، باید مناسبتی با شاعرانگی پیدا می كرد. چنان كه سقراط در لحظه ی مرگش می گوید به جهت اینكه كاری دینی بكنم، بد نیست شعری بگویم. كسانی كه هنوز اسمشان فیلسوف نبود، خصوصاً شخصیت بسیار مهم كسنوفانس/گزنوفانس این سنت قدرتمند یونان باستان را مورد تردید قرار دادند. اما این افلاطون است كه در رساله ی «جمهور» از پروژه ی بزرگ كنار زدن رقیب پرده برداشت. این رساله درباره ی این است كه چگونه باید شهر را از دست شعر گرفت و به دست فلسفه سپرد. در مدینه ی فاضله ی افلاطون این فیلسوف است كه باید شاه شود. به همان اندازه كه در اینجا فیلسوف بالا برده می شود، شاعر از شهر رانده و به زنجیر بسته می شود تا به نیروی تدبیر شهر دست پیدا نكند. این تقابل سنگین میان سنت شاعرانه و فلسفی در دوره ی یونان باستان به سود سنت شاعرانه ختم شد. گرچه این به فراز و نشیب افلاطونی-هومری از همان زمان سرنوشت تاریخ فلسفه شد. وی افزود: این تقابل همواره وجه دینی دارد. در اروپا اومانیست ها برای اولین بار در پیوند میان فلسفه و دیانت، كه در قرون وسطی شكل گرفته بود، شكافی ایجاد كردند. درواقع، اومانیست ها دشمن درجه یك سنت متافیزیكی اند؛ یعنی دشمن آن سنتی كه دیانت و فلسفه را جمع كرده بود. با عنایت به اینكه تا اختتام سده ی شانزدهم این شكاف ساده به ورطه ی بزرگی تبدیل شد، می توان فعالیت های فیشته، هابز، كانت را در تأیید و رد نسبت فلسفه و شاعرانگی درك كرد. سفیدخوش اظهار داشت: اسپینوزا شاید نخستین فیلسوفی باشد كه با صراحت مقابل نظریه ی فیلسوف شاه افلاطون قد علم كرد. بااینكه شاعران و فقهای زیادی در مقابل این نظریه ایستاده بودند، اینكه فیلسوفی در عیار اسپینوزا این نظریه را رسماً رد كند، جالب است. ارسطو در ابتدای «متافیزیك» به نرمی نظریه ی فیلسوف شاه افلاطون را تكرار می كند و خیلی از فلاسفه به صورت تلویحی این نظر را می پذیرند. ولی اسپینوزا از بند اول كتاب رساله این نظریه را نقد می كند. بنابراین، اسپینوزا برای سنت فلسفی شخصیت جالب توجهی نبود. گفتن اینكه من اسپینوزایی هستم در سده ی هجدهم كار ساده ای نبود. چونكه اسپینوزایی بودن دلالت های خداناباوری و ضدفلسفی خاصی را تداعی می كرد. وی ادامه داد: تقابل میان فلسفه و شعر از آن حیث كه گویی برنامه های متفاوتی برای تدبیر شهر عرضه می كنند، درانتها سده ی هجدهم در «نهضت طوفان و تنگنا» و از همه مهم تر در شیلر آشكار شد. اما به نظر می آید این كتاب به اندازه ی بسنده نقش شیلر، گوته و هِردِر را برجسته نمی نماید. این سه متفكر را نمی گردد رمانیتك خواند اما اینان پدران رمانتیسیسم و بانیان «نهضت طوفان و تنگنا»یند. با عنایت به نقش این سه نفر می توان دریافت كه تفكر رمانتیك تفكری یكسره در برابراندیشه ی روشن اندیشی نیست. بیزر با این گزاره همسو است، برای همین عجیب است كه نقش این سه را برجسته نكرده است. او بر این باور است كه رمانتیك ها انسان گرایی روشن اندیشی را ستاندن كرده اند و به یك نظریه ی استبدادی جزم اندیشانه برنگشته اند. استاد دانشگاه شهید بهشتی درانتها اظهار داشت: شیلر در «نامه هایی در باب تربیت زیبایی شناختی آدمی» امكان ایجاد دولتی را بررسی می كند كه به اندازه ی كافی واجد ارزش های خرد باشد و از تنگناهای خرد بگذرد. پیشنهاد او طراحی دولتی مبتنی بر مفهوم زیبایی است. این سخن، به نظر در بحبوحه ی رخدادهای منجر به انقلاب كبیر، نیروی اصلی شكل گیری رمانتیسم اولیه است. در نظر داشتن امكانات خرد نشان داده است كه رمانتیك های اولیه همه ی دستاوردهای روشن اندیشی را نادیده نگرفته اند. آنها به امكان تبدیل زیبایی به رانه ای برای تشكیل دولت آزاد می اندیشند. اندیشیدن به «دولت» پای عقل را به میان می كشد. شیلر به این مساله توجهی ندارد كه تركیب زیبایی و خرد مستلزم نوعی دیانت است و این خود افزوده ی جدی رمانتیك ها است.
منبع: عطر حرم
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب