سلسله مباحث مهدویت-۲۳؛
چرا شناخت اسمی امام زمان اهمیت دارد؟، مراتب شناخت حضرت ولی عصر
عطر حرم: حضرت امام صادق(ع) می فرماید شناخت امام در دو سطح است یكی بِنَعْتِهِ وَ صِفَتِهِ كه شناخت وصفی امام است، وَ اسْمِهِ كه شناخت اسمی امام است.
به گزارش عطر حرم به نقل از مهر، متن زیر جلسه بیست و سوم از سلسله مباحث مهدویت است كه توسط حجت الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی ایراد شده است.
بحث ما پیرامون نام ها و اسامی امام عصر(ع) بود. نام اول «محمد» بود. در عین حال در باب نحوه نام بردن امام چهار طایفه روایت وجود دارد. یك طایفه از روایات دلالت بر حرمت می كرد كه مطلقاً نام نبرید كه سه مضمون روایت در آن وجود داشت. طایفه دیگری از روایات وجود دارد كه می گوید تا زمان ظهور از آن نام نبرید كه روایات آنرا در جلسه قبل خواندیم و به آن اشاره كردیم.
اما پیش از اینكه این بحث را ادامه دهم شایسته است این روایت را بخوانم و این مسئله را روشن كنم. امام زمان اینهمه بحث دارد، اختصاص دادن وقت به بحث در مورد نام آن حضرت شایسته است؟ و این چه مشكلی را حل می كند؟
ما روایتی را از امام صادق داریم به معاویة ابن وهب كه از اصحاب است. در باب معرفت امام حضرت به ایشان فرمودند «اِنَّ اَفضَلَ الفرائضِ وَ اَوجَبَها عَلَی الاِنسانِ مَعرِفَهُ الرَّبِ وَ الاقرارُ لَهُ بِالعُبُودِیَهَّ» یعنی همانا با فضیلت ترین و ضروری ترین واجبات بر انسان، معرفت پروردگار و اقرار به بندگیِ اوست.
این شناخت زمانی شناخت حقیقی است كه مرا به بندگی بكشاند. وقتی بخواهم بگویم خدا را به حسب واقع شناخته ام، یكی از جلوات وجودی حضرت حق این است كه مولاست و مولا زمانی معنا پیدا می كند كه در مقابلش بنده وجود داشته باشد و بنده زمانی می تواند بگوید بندگی كردم كه حرف او را گوش بكند. نه اینكه بگوید من با خدا یك مناجاتی می كنم و تمركزی می كنم پس بندگی كرده ام. این بندگی شیطانی است. بندگی آن است كه آنچه حضرت حق می فرماید انتخاب بشود. اگر خویش را بنده نمی دانم پس شناختم غلط است.
حضرت ادامه می دهد «وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَةُ الرَّسُولِ وَ الشَّهَادَةُ بِالنُّبُوَّةِ » یعنی و بعد از معرفت پروردگار، معرفت رسول اوست، و گواهی بر نبوّت او.
حضرت می افزاید «وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَةُ الإمَامِ الَّذِی بِهِ یُؤْتَمُّ بِنَعْتِهِ وَ صِفَتِهِ وَ اسْمِهِ فِی حَالِ الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ» یعنی و بعد از معرفت رسول خدا، معرفت امام است با نعت و صفت و نامش، كه باید به او اقتدا كرد، در حال شدّت و تنگی و در حال فراخی و وسعت.
لذا شناخت امام زمان بردار نیست. معرفت امام چه در شرایط رفاه و آسایش و چه در شرایط تنگ دستی و گرفتاری، وجوبش سقوط پیدا نمی نماید. این مثل روزه و حج و... نیست كه در شرایط مختلف احكام مختلف پیدا كند. در هیچ شرایطی معرفت امام ترك نمی گردد.
نكته دوم این است كه حضرت امام صادق می فرماید شناخت امام در دو سطح است یكی «بِنَعْتِهِ وَ صِفَتِهِ» كه شناخت وصفی امام است، «وَ اسْمِهِ» كه شناخت اسمی امام است.
شناخت اسمی امام سه مرتبه دارد. شناخت اسمی امام یعنی همان شناخت شناسنامه ای امام. اسم وجود نازنین ایشان چیست؟ پدرشان كیست؟ لقبشان چیست؟ كنیه اش چیست؟ این یك روش شناخت است. آیا اثر هم دارد؟ بله؛ این شناخت به حسب روایتی است كه پیامبر فرمودند.
پیامبر اسلام اوصیای خویش را معرفی كرده است. از اول كه وجود امیرالمومنین باشد تا آخر كه امام زمان است. نامه همه را برده است. در همان حدیث مشهوری كه به جابر می فرماید.
این چه ثمره ای دارد؟ ثمره اش این است كه وقتی ما طایفه ای از شیعیان را داریم كه چهار امامی هستند و به آنها می گوییم كه اصلاً نام زید در حدیث پیامبر نیامده است و آقایان به انحراف رفته اند. مثلا ما به شیعیانی می رسیم كه شش امامی هستند و اسماعیل ابن جعفر را امام خود می دانند، مشخص است كه اشتباه كرده اند.
لذا شناخت اسمی جلوی خیلی از انحرافات را می گیرد. آن روایت پیامبر روایتی صحیح السند است و آن می تواند شاخصه ما باشد.
یك مرحله از شناخت اسمی نشانه های تكوینی و ظاهری امام است. شكل و قد و خلق و خوی و... است. مثلا امام زمان شباهت ظاهری و باطنی به پیامبر دارد.
حضرت باقر در روایتی در پاسخ به یكی از صحابه كه اسم صاحب امر را پرسیده بود می فرمایند «سألتنی عن أمر لو أن بنی فاطمة عرفوه لحرصوا علی أن یقطعوه بضعة بضعة» یعنی تو چیزی را از من پرسیدی كه اگر، بنی فاطمه، آن را بدانند و بشناسند دلشان می خواهد او را قطعه قطعه كنند.
یعنی حضرت در بین بنی فاطمه هم امنیت نداشتند مثلا مانند كاری كه جعفر كذاب انجام داد. ازاین رو طایفه سوم از روایات می فرماید كه نامش را نبرید مادامی كه خوف وجود داشته باشد و در تقیه باشند. یعنی عده ای در طلبش بر می آیند یعنی جان امام به خطر می افتد.
طایفه چهارم از روایات می گوید كه جایز است اسم امام زمان یعنی همان نام «محمد» را ببریم. این نام بردن به پنج شكل در متون ما دیده شده است.
یك نوع متن است كه پیش از ولادت امام عصر است. پیامبر حدیثی دارند كه همان حدیث معرف جابر است كه یكی بعد از دیگری ائمه را نام می برند تا اینكه به آخری می رسند. پیامبر می فرمایند «مهدی أمتی محمد الذی یملأ الأرض قسطا و عدلا» پیابر به نام ان حضرت اشاره می كنند.
حضرت علی نام دوازه خلیفه را كه می آورند می فرمایند «فإذا حضرته الحسن الوفاة فلیسلمها إلی ابنه محمد» وقتی حسن عسكری وفات می یابد امانت را به پسرش محمد تقدیم می كند. اسم را ذكر كرده است.
حدیث سوم در احتجاج طبرسی از رسول اكرم روایت شده كه حضرت فرمود از جبرئیل شنیدم «ثُمَ اِبْنهُ القائِمُ بِالحَقِ مَهْدی اُمتی مُحمد بن الحَسَنِ صاحِبِ الزَّمان» اینجا هم به نام حضرت اشاره شده است.
حدیث چهارم از حضرت صادق است. حضرت فرمود «الخَلَفُ الصَّالِحُ مِنْ وُلْدی هُوَ المَهْدِی، اِسْمُـهُ مُحمد وكْنْیتُهُ ابُوالقاسِمِ یخْرُجُ فی آخِرِالزَّمانِ یقالُ لِاُمِّهِ صَقیل.»
حدیث آخر در این طایفه از روایات كه مربوط به پیش از ولادت امام زمان است، این است كه حضرت عسكری به حضرت نرجس خانون می فرماید «ستحملین ذكرا واسمه محمد وهو القائم من بعدی» یعنی تو پسری حاملگی كه اسمش محمد است و او قائم پس از من است.
پس در طایفه ای از روایات هست كه پیش از ولادت امام است كه به آن اشاره كردیم.
طایفه دوم روایاتی هستند كه در زمان ولادت امام زمان به آن اشاره شده پس طبیعتاً از وجود نازنین امام عسكری است.
ابراهیم كوفی می گوید كه به دستور امام برای من بخشی از گوشت گوسفند آوردند و بیان آن كسی كه فرستاده امام بود این بود «هذا من عقیقة ابنی محمد» این بخشی از عقیقه پسرم محمد است.
حدیث دوم در این زمینه، آن نوشته ای است كه بر مزار مادر بزرگوارشان است مرحوم صدوق در كمال الدین می گوید بر قبر حضرت نرجس خاتون اینطور نوشته شده كه «هذا قبر ام محمد» این قبر مادر محمد است. خب حكایت از این معنا می كند كه در زمان ولادت نامش برده می شده است. مزار حضرت نرجس خاتون در همان سامرا است ولی جای مشخصی را ذكر نكرده اند. علی القاعده چون حضرت در حصر بودند باید قبرشان در همان محوطه حرم باشد.
طایفه سوم از متونی كه ما می توانیم به آن روج نماییم كلام دانشمندان شیعه است. شیخ صدوق، مرحوم اربلی، بزرگان ما به مناسبت گاهی به نام محمد اشاره كرده اند.
شیخ مفید در الرساله فی غیبه وقتی می خواهد امام عصر را معرفی نماید می نویسد «محمد ابن الحسن العسكری و انه المهدی المنتظر خروجه فی آخر الزمان و انه غائب بعد فترة من ولادته» یعنی نام را برده اند.
سید مرتصی در اعتقادات شیعه اینگونه بیان می كنند «وَ یذْهَبُ الاِمامِیةُ ـ بِاَجْمَعِهِمْ ـ إلَی اَنّها بِالنَّصِ الجَلیِّ عَلَی الأئمةِ الإثنی عَشَر اَوّلهُمْ عَلیُّ بنُ ابی طالب وَ آخِرُهم مُحمدُ بنُ الْحسنِ الْمهدیُّ المنتظرُ.» یعنی اعتقاد امامیه ـ بنا بر نص آشكارـ این است كه امامان دوازده نفرند؛ اولین ایشان علی بن ابی طالب علیهما السلام و آخرین آنان، محمد فرزند حسن، مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف منتظر است.
جناب اربلی صاحب كتاب كشف الغمه می نویسد «وَاَمَّا اسْمُهُ فمُحَمَّدٌ وَ كُنْیتُه اَبُوالقاسِمِ وَ لَقَبُهُ الحُجَّة وَالخَلَفُ الصالِحُ وَقیلَ المُنْتَظَر»
این هم كتاب دانشمندان شیعی در مورد نام امام زمان بود.
برخی از ادعیه كه مربوط به امام زمان است متن چهارم ماست كه اسم امام زمان در آن ذكر شده است.
ما دعایی می خوانیم كه به دعای فرج مشهور شده است اما دعای سلامتی امام زمان است. آنچه كه بین مردم مشهور است این است كه می گویند «اللهم كن لولیك الحجه ابن الحسن» و لقب را می آورند.
یكی از منابع و مصادر كتاب دعای ما كتابی به نام مصباح اثر كفعمی است. وی این دعا را اینگونه نقل می كند كه «اللهم كن لولیك محمد ابن الحسن المهدی فی هذه الساعه» در آن نقل كه قابل اعتماد هم هست اینگونه نقل شده است.
در بلد الامین آمده است «و اسئلك بحق محمد ابن الحسن القائم بامرك» آمده است كه این كتاب هم از كتاب های معتبر است.
علامه مجلسی در زیارت آل یس اینگونه نقل می كند «اللهم صل علی محمد ابن الحسن الحجتك فی ارضك».
پس در متون دعایی ما هم نام مبارك امام زمان برده شده است.
آخرین متنی كه اسم مبارك حضرت را بیان می كند گفتار دانشمندان اهل سنت است.
ابن كثیر در البدایه و النهایه، ذهبی در سیر اعلام النبلاء، در سنن ابی داوود، اسم مبارك حضرت مهدی به نام محمد آورده شده است.
از جمع بندی بین این چهار روایت این است كه ما قاعده ای در مورد جمع بین روایات داریم كه می گوید «الجمع مهما امكن اولی من الطرح» یعنی مادامی كه جمع امكان داشته باشد شایسته تر است از اینكه ما بعضی از روایات را كنار بگذاریم.
برخی از این روایات تاكید داشت كه نباید اسم برده شود، بعضی از روایات تاكید داشت كه تا ظهور نباید اسم برده شود، بعضی از روایات بر این تاكید داشت كه باید تقیه كرد، بعضی از روایات هم تاكید داشت كه اسم برده شود.
جمع اینها این است كه بگوییم آن روایاتی كه می گفت اصلا نام نبر و یا تا ظهور نام نبر، اینها را جمع نماییم كه عدم جواز در مورد نام بردن مربوط به یك ملاك است و آن تقیه است. اگر ترسی وجود داشته باشد گفته اند نام نبر و اگر ترسی وجود نداشته باشد، مثل دوره ما كه هیچ ترسی هم وجود ندارد به راحتی می گردد اسم حضرت را برد.
ما موظفیم بعنوان نخستین مرتبه از مراتب شناخت به شناخت اسمی برسیم و شناخت اسمی در جای خودش راهگشا و كارگشاست. مرتبه بعدی شناخت خصوصیت های امام است. شناخت اوصاف امام هم این است كه امام چه كسی است و جایگاهش چیست كه عالی ترین آن در زیارت جامعه كبیره و زیارت غدیریه آمده است. این دو زیارتنامه كه از حضرت هادی(ع) روایت شده است هر دو در شناخت امام و امامت به ما كمك می نماید.
لذا شناخت امام سطح بندی دارد. گام اول معرفت اسمی است و گام آخر این است كه من عبارات جامعه كبیره را بفهمم.
اگر ما بحثی را در مورد اسم امام داریم و اینكه نحوه خاصی در نحوه نام بردن وجود داشته به این خاطر است كه نخستین مرتبه شناخت امام معرفت اسمی امام است.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب