در برنامه زاویه مطرح شد؛
آیا نظم امروزی جامعه ایران فقهی است یا خیر؟
عطر حرم: برنامه زاویه این هفته با حضور آیت الله ابوالقاسم علیدوست و محمود حكمت نیا، این مورد را مورد پرسش قرار داد كه آیا نظم امروزی جامعه ایران فقهی است یا خیر؟
به گزارش عطر حرم به نقل از مهر، برنامه «زاویه»، چهارشنبه شب با حضور آیت الله ابوالقاسم علیدوست و محمود حكمت نیا، این مورد را مورد پرسش قرار داد كه آیا نظم امروزی جامعه ایران فقهی است یا خیر؟
در ابتدای برنامه آیت الله علیدوست در پاسخ به این سوال اظهار داشت: برای پاسخ به این سوال ابتدا باید تعریف فقه را بررسی كرد. آیا ما صرفا فقه را شریعت تصور می كنیم؟ یعنی هنجارهای باید، نباید، مستحب، مكروه و یا اینكه فقه را توسعه می دهیم به اخلاق از نوع فردی و اجتماعی. اگر فقه را به معنای عام در نظر بگیریم، چنانچه بگوییم جامعه فقهی نیست به شكلی سیاه نمایی كرده ایم و اگر بگوییم جامعه كاملاً فقهی است این هم غلو و اشتباه است. فقه به جاهایی كه مطلوب وی بوده نرسیده، البته در اینجا نباید دنبال مقصر بگردیم، اینكه جامعه ما كاملاً فقهی نیست عواملی هم دارد. البته به نظر من ناكامی ما در این زمینه بیشتر است.
در مقابل محمود حكمت نیا اصل پرسش را نادرست دانسته و اظهار داشت: باید از یك قدم عقب تر شروع نماییم. مشكل ما در مسائل علمی نخست این است كه مسائل مطرح شده عمیق نیست و از همین رو جواب هایی هم كه داده می شود، عمیق نیست. این جواب ها مانند سلول سرطانی تولید می شوند، اما اثری ندارند. در مورد این سوال باید اظهار داشت كه ما هنوز هیچ استدلالی در ارتباط با نظم نكردیم. پیش فرض این است كه باید نظم فقهی باشد، اما امكان دارد كسی بگوید مگر فقه باید نظم برقرار كند. عین همین سوال در حقوق هم تكرار می گردد. یكی از مسائلی كه من در حقوق با آن برخورد كردم این است كه چرا حقوق را یك ظرف بزرگ فرض كردیم كه می تواند همه مسائل را حل كند؟ حقوق یا فقه آن اندازه ای كه ما از آن انتظار داریم توانایی ندارند.
وی اضافه كرد: بعد از انقلاب اسلامی كه جامعه از لحاظ حقوقی تبدیل به جامعه اسلامی شد و التزام فقهی و حقوقی از التزام فردی و عقیدتی كه ناشی از قبول مرجعیت تقلید بود، تبدیل به اجبار شد، این وضعیت یعنی كسی كه باور ندارد و یا دارد را مجبور به اجبار كنید، در این جا برای الزام، دولت می خواهید كه باید نظریه دولت مشخص شود كه ما در اینجا مشكل نظریه دولت داریم. ازاین رو من در انتها می گویم كه اصلاً سوال غلط است.
در ادامه علیدوست ضمن مشكك دانستن اسلامی بودن اظهار داشت: در اینكه انقلاب ما توسط یك فقیه بوجود آمد و فقه نقش موثری در تولید آن داشت شكی نیست، سوال این است كه آیاوقتی حكومت قبلی سقوط كرد و حكومت جدید به جای آن نشست، فقه حكومت را راه اندازی نمود یا خیر؟ در این مسئله جای بحث وجود دارد. سیستم و قانونی كه پیاده شد فقهی نیست و مدیریت فقهی و همینطور مدیران فقهی هم در بین نیستند. چنین چیزی نبوده است. از طرفی جامعه فقه پذیر و حوزه فقهی كه خویش را آماده كرده بود، اگر همه این چهار عنصر بود می توانستیم بگوییم كه فقه حكومت را تولید كرد اما این مسئله نبود. متصدیان در ابتدا با حفره های عظیم ایدئولوژیك برای اداره مواجه گشتند. در رأس حكومت فقیه بود اما فقه حكومت را راه اندازی نكرد كه الان بگوییم پاسخ گو باشد. انقلاب ما اسلامی بود، اما اینكه انقلاب جامع و تمام لوازم حكومت را داشت اینچنین نبود، بلكه اسلام محرك مردم بود اما این اسلامی بودن تام و تمام نیست. بازار ما، دولت ما و... بخشی اسلامی بودند اما كامل نه. در نتیجه فقه قسمتی از نظم بخشی را بر عهده داشت.
در ادامه حكمت نیا ریشه مسائل جدید را تمدن غرب و تحولات آن معرفی كرده و اظهار داشت: اساساً آیا حقوق سكولار توانسته نظم حقوقی برقرار كند؟ با دوره صنعتی شدن نوع مسائل تغییر نمود. در این دوره قدرت تصرف انسان زیاد و روابط او پیچیده شد. مرزها متفاوت شد اما اینچنین نبود كه حقوق برای اینها پاسخ داشته باشد. برای این مسائل در غرب راهكارهای نهاد سازی عرضه شد. برای نمونه بانك پاسخ به مسئله ای است در اقتصاد كه پاسخی نهاد ساز بود. ما هم با مسائلی مواجه هستیم، اگر به آنها پاسخ ندهیم درجا زده ایم و اگر پاسخ ها را عاریتی بگیریم، تقلید كرده ایم. بزنگاه مطلب ما این است كه موضوعات مستحدثه را مسائل مستحدثه تصور كرده ایم. برای مثال در حقوق فرضا وقتی یك هواپیما می خواهد پرواز كند، ده ها مالكیت معنوی و اختراع در آن دخیل است، از فراز ده ها كشور می خواهد پرواز كند، این را با چه قراردادی می خواهیم در فقه توجیه نماییم. بشریت برای این فكر كرد تا به معاهده «كتا» رسید كه ما به آن ملحق نشدیم. پیچیدگی مسائل را همه نظام های حقوقی و فقه ما را هم درگیر كرده است اما ما كمتر وارد گفت و گو شد ایم. بر فرض ما هم بتوانیم پاسخی بدهیم؛ اجرایی كردن پاسخ یك مدیریت فرهنگی می خواهد.
حكمت نیا اضافه كرد: خود ساخت جامعه فقهی نظریه می خواهد، خود مسئله ما با مشكل مواجه می باشد. ما در مقابل خیلی از یافته های صنعتی با عناصر فرهنگی مقاومت كرده ایم. چگونه امكان دارد مدیری نظم حقوقی آن جامعه را باور و تحلیل نكرده باشد و بعد بتواند مدیریت كند. تصور من این است كه آنچه ما آن را مشكل تصور كرده ایم، تحولاتی بوده است كه در ساحتی دیگر و مكانی دیگر رخ داده و حالا كه به ما رسیده آن را مشكل تصور كرده ایم.
علیدوست در ادامه اظهار داشت: وقتی بخواهیم به جایگاه مطلوب برسیم، باید چهار ركن پیش گفته یعنی مدیران فقهی، برنامه فقهی، جامعه فقه پذیر و فقهای آماده را با هم داشته باشیم. ما نیاز به همه اینها به صورت همزمان داریم. ما در حوزه فعالیت های سترگی داریم و برخی نقدها متعلق به چهل سال پیش است، اما به هر صورت ما باید سه نوع استنباط داشته باشیم. در مسائل مختلف، یك استنباط كه نام آن را سلولی و اتمیك می گذاریم یعنی مورد به مورد مسائل باید مورد بررسی قرار گیرد. استنباط دوم استنباط خرده نظام است كه فقیه در مرحله دوم باید آنچه را كه به صورت اتمیك استنباط كرده كنار هم گذاشته و به نظام برسد، برای مثال در زمینه خانواده هزار مسئله را بررسی نموده پس باید كنار هم گذاشته و به خرده نظام برسد. كار در اینجا تمام نمی گردد و بحث استنباط كلان نظام مطرح می گردد كه می گوییم اسلامی كه نظام خانواده، اقتصاد، ارث و... دارد همه اینها باز می گردد به یك نظام و باید كنار هم گذاشته شده و كلان نظام ساخته شود. حالا در مدیریت فقهی باید اظهار داشت كه منظور این نیست كه فقه را در مقابل مدیریت علمی قرار دهیم، مراد آن است جایی كه وظیفه فقه است، باید سیستمی ورود كند كه به فقه معتقد می باشد.
آیت الله علیدوست اظهار داشت: بحث بعدی مدیران فقهی است كه البته مراد نه روحانیون بلكه كسانی است كه به فقه معتقد باشند. اگر كسی عقیده نداشته باشد به این مسئله كار جلو نمی رود. جامعه فقه پذیر هم مهم می باشد. جامعه ما به فقه به معنای عام آن باید التزام داشته باشد و اگر الزامی هم هست آن را بپذیرد.
حكمت نیا در انتها اظهار داشت: جامعه ما ابتدا باید توان تحلیل مسئله داشته باشد. این وظیفه جامعه نخبگانی است كه شناسایی مسئله داشته باشد، ما نیاز به چاره خلاقانه داریم، فتوا پاسخی به حل مسئله است اما چاره نیست. باید با سیستم تركیبی جلو برویم، یعنی فتوا باید با خروجی های مدیریت، سیاست، جامعه شناسی و... تلفیق شود و از این طریق تبدیل به چاره خلاقانه شود. خیلی از اوقات حكم مشخص است بلكه ما چاره نداریم. راهكارهای خلاقانه، راهكارهای تركیبی هستند. اگر یك چاره خلاقانه ده جزء داشته باشد تنها یك جزء آن فتوا و حكم است.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(1)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب